بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مغز اندرو

مغز اندرو

مغز اندرو

3.8
6 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

2

|      ذهن من پر است از رؤیاها و خواب‌ها و کارها و حرف‌های آدم‌هایی که نمی‌شناسمشان. صداهای خاموش می‌شنوم، شبح‌هایی که از خواب‌هایم بیرون می‌آیند و روی دیوار می‌خزند، همان‌جا جا خوش می‌کنند، ماتم‌گرفته چنبره می‌زنند، از درد به خودشان می‌پیچند و بدون اینکه لب باز کنند فریاد می‌کشند و از من کمک می‌خواهند. داد می‌زنم چی از جانم می‌خواهید! و دوباره روی تخت می‌افتم تا به سقف تاریک خیره بشوم. |      در مغز اندرو، یکی از بزرگان ادبیات آمریکا، ای. ال. دکتروف، نویسندۀ آثاری چون رگتایم، بیلی باتگیت، کتاب دنیِل و پیشروی ما را در سفری شگفت به هزارتوی ذهن مردی می‌برد که ناخواسته فجایع بسیاری در زندگی‌اش به بار آورده است. این رمانِ پرتعلیق و آوانگارد با بن‌مایۀ روان‌شناختی و نثری شورانگیز که با ظرافت پرداخت شده شرح‌حالی است از زمانۀ ما، با نگاهی طنزآمیز، موشکافانه، شکاک، بازیگوشانه و عمیق. |      ناقلا و تودار... این اندروی وراج و پرحرف قربانیِ زمانۀ خود است و بیهوده می‌کوشد با لفاف ضخیمی از کلمات، ایده‌ها، تکه‌های داستان و هر چیز دیگری که ذهن آشفته‌اش می‌تواند به آن بیاویزد زخم‌‌هایش را بپوشاند. آنچه اندرو را بدل به شخصیتی جذاب و مضحک می‌کند این است که دیوانه‌وار خود را فریب می‌دهد و درعین‌حال به‌طرز ترسناکی خودآگاه است: او ابله (دلقک) است، اما ابلهی نه‌چندان معصوم.

یادداشت‌های مرتبط به مغز اندرو

                خب این کتاب رو اصن قرار نبود شروع کنم :| ولی چون نمیتونم بیکار بشینم تصمیم گرفتم بخونمش.

کلن ماجرای کتاب درباره شخصیتی ست که داره اتفاقاتی که توی زندگیش رخ داده رو برای یه روانشناسی توضیح میده. اولای داستان خیلی کند پیش میره، اصن خیلی خسته کنندس، وسطاش اوکی میشه. همش حس میکردم این کتاب یه جورایی از فارست گامپ اسکی رفته:| ینی شخصیت های اندرو و فارست یه جورایی کلن بیخیال بودن و خیلی چیزا براشون مهم نبود و درکش نمیکردن، البته اندرو عشق رو متوجه شد، ولی نفهمید چرا بریونی عاشق مامان بابای کوتولش بود، نفهمید خودش میتونه از بچش نگه داری کنه نباید خودسث دست کم میگرفت. 

اندرو که کلن شخصیت پیچیده ای داشت و همه چیو گنده میکرد، همش هی همه جا میگفت من مدرک روانشناختی دارم، دخترمو سپردم به اون، شوهراون رو مخمه :|

واقن نفهمیدم نویسنده چیو میخاست برسونه از نوشتن این کتاب :|
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.