جزیره ی شاتر

جزیره ی شاتر

جزیره ی شاتر

دنیس لهین و 2 نفر دیگر
4.4
14 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

35

خواهم خواند

39

زیر? شاتر رمانی ست در ژانر دلهره و معمایی دربار? جزیره ای که در آن در قالب طرحی بزرگ، پزشکان دست به آزمایش های مخوف و غیر انسانی بر بیماران خود می زنند. در اصل جزیر? شاتر محل نگهداری خطرناک ترین بیماران روانی است که وجودشان برای جامعه خطرناک به شمار می آمده و تمام آن ها در قرنطینه و در سلول های مخوف واقع در جزیر? شاتر زندانی شده اند. در ابتدای داستان شخصیت محوری، تدی دنیل، که در ابتدا به عنوان مامور فدرال آمریکا معرفی می شود به همراه دستیار جدیدش چاک برای تحقیقات دربار? ناپدید شدن یکی از بیماران خطرناک جزیر? شاتر که گفته می شود از کمپ بیمارستان فرار کرده، با کشتی به جزیره وارد می شوند. داستان در قالب معماهای بسیار و در فضایی بیمارگون و پر از ترس و وحشت روایت می شود. تدی باور دارد که بر اساس کدهایی که بیمار فراری از خود به جا گذاشته می تواند او را پیدا کند و بر این اساس جست وجوی خود در جزیره را آغاز می کند و با پیش برد داستان هر لحظه بر تعداد سوال های او و همچنین مخاطب افزوده می شود. در سال 2009 مارتین اسکورسزی تمایل به ساخت اثری سینمایی را بر اساس این داستان اعلام کرد و در نهایت فیلم در سال 2010 اکران شد. دیکاپریو در این فیلم نیز مانند آثار پیشین اسکورسیزی در نقش اصلی –تدی دنیل- حضور پیدا کرد. داستانی که لهان به روایت آن می پردازد در جست وجوی ورود به درونیات یک ذهن آشفته از لحاظ روانی است. تدی در ابتدای داستان به عنوان یک پلیس و مسئول تحقیقات قضایی یک پرونده معرفی می گردد و در طول داستان خواننده با مواجه شدن با درونیات او، که بارزترین مشخص? یک داستان مبتنی بر روانشناسی شخصیت است- به راز نهایی داستان و بیماری دنیل پی می برد. مونولوگ ها و فلاش بک های ذهنی تدی به خوبی در کتاب و در قالب کلمات درآمده اند و این موضوع بزرگ ترین چالش کارگردان در تبدیل چنین فضاهایی به تصویر بوده است. در قسمت هایی از فیلم ما شاهد آن هستیم که بسیاری از جزئیات داستانی که کامل کنند? شخصیت تدی می باشند به علت های گوناگون حذف شده اند. همان طور که گفته شد بسیاری از این لحظات به لحاظ ذهنی بودن قابل تبدیل به مدیوم سینما و تصویر نبوده و همین موضوع باورپذیری شک نهایی داستان، که آشکار شدن شخصیت واقعی تدی برای خود وی و همچنین مخاطب است را کمی کم رنگ می کند، اتفاقی که در رمان به خوبی به آن پرداخته شده. با تمام این وجود شاتر آیلند جز یکی از وفق ترین پروژه های اسکورسیزی در این چند ساله به شمار آمده و او توانسته از دل داستانی پر کشش و معمایی با شخصیت های روان پریش و چند بعدی و مبهم نمونه ای سینمایی موفقی خلق کند.

لیست‌های مرتبط به جزیره ی شاتر

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به جزیره ی شاتر

            جزیره‌ی شاتر یا همان «شاتر آیلند»را حتما دیده‌اید، فیلم معمایی اسکورسیزی با بازی لئوناردو دی کاپریو. این فیلم را قرار بود «دیوید فینچر»بسازد و «برد پیت»هم بازی کند اما قرعه به نام کارگردان «راننده تاکسی»و زوج هنری‌اش دی کاپریو افتاد که حق هم نگذریم فیلم را تبدیل کردند به یکی از بهترین فیلم‌های اسکورسیزی و حتی یکی از بهترین‌های ژانر معمایی در سینما. فیلم جزیره شاتر برگرفته از رمانی به همین نام نوشته‌ی دنیس لهان است نویسنده‌ای که فیلم‌های «رودخانه مرموز»و «بچه گمشده»هم اقتباس‌هایی از داستان‌های او هستند. درکتاب جزیره شاتر بر خلاف فیلم، داستان از کودکی تدی آغاز می‌شود و فضای کتاب هم به مراتب تاریک‌تر از فضای فیلم اسکورسیزی است. جزیره شاتر که در واقع پرفروش‌ترین رمان لهان هم به شمار می‌آید روایتگر داستانی افسری به نام تدی است که از بوستون برای تحقیق درباره‌ی فرار یک بیمار روانی به جزیره شاتر می‌رود تا در بیمارستان روانی آن‌جا به همراه همکارش بررسی‌هایی را انجام دهند. اما ماجراهای عجیب بیمارستان، «تدی» را به این نتیجه می‌رساند که مسئولان بیمارستان آزمایش‌های خطرناکی را روی مغز بیماران آن‌جا انجام می‌دهند و به همین دلیل مانع خروج وی از جزیره خواهند شد. خط اصلی داستان سرشار از اضطراب است و خواننده را چنان در پایان غافلگیر می‌کند که زمان لازم است تا خواننده بتواند با حقه‌ای که از راوی داستان خورده است، کنار بیاید. این کتاب را نشر چشمه با ترجمه «کوروش سلیم‌زاده» منتشر کرده است. مترجمی که عقیده دارد اگر فیلمی اقتباسی خوب از آب دربیاید، حتما داستان خواندنی هم داشته. حالا باید خواند و دید با این ورژن ایرانی ما هم می‌توانیم به اندازه‌ی اسکورسیزی از این داستان غافلگیرانه لذت ببریم یا نه؟
بخشی از متن کتاب:
«دوسال از مرگ دُلورِس می‌گذشت، با این حال هنوز هم شب‌ها در خواب سراغ تدی می‌آمد. حضورش در رویاهای تدی چنان قوی بود که گاه صبح که از خواب برمی‌خاست برای چند دقیقه فکر می‌کرد دلورِس در آشپزخانه است و یا روی ایوان آپارتمانشان در باتن‌وود ایستاده و قهوه می‌خورد این البته حقه کثیف و سنگدلانه‌ای از سوی ذهنش بود، با این حال تدی خیلی وقت بود که منطق وجودی آن را پذیرفته بود. بیدار شدن از خواب، هرچه باشد، شباهت گریزناپذیری به تولد دوباره دارد. شما بدون هیچ گذشته‌ای از خواب برمی‌خیزید بعد چند خمیازه و باز وبسته کردن چشم‌هایتان، گذشته‌تان را از نو جمع می‌کنید. تکه‌های خاطراتتان را بُر می‌زنید و براساس تقدم و تاخر زمانی مرتب می‌کنید، تا خود را برای رودررویی با زمان حال آماده کنید.»
فائزه خابوری، شماره‌ی493همشهری جوان، 18بهمن93