برف سیاه

برف سیاه

برف سیاه

4.3
3 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

5

...در این روزهای تاریک و اندوه زا بود که بولگاکف شروع به نوشتن رمانی با نام رمان تئاتری کرد. می توان این رمان را به اعتباری بخشی از بیوگرافی خود بولگاکف دانست. او در این داستان باطنز تلخی انتقام خود را از دستگاه سانسور و عاملان آن می گیرد. رمان تئاتری هجو تلخ جو حاکم بر آن زمان و کاریکاتوری است بی رحمانه از نویسندگان و هنرمندان سربراه و بادمجان دور قاب چین که در آن حتی شخصیت هایی نظیر استانیسلاوسکی که بولگاکف بارها او و بازی استادانه اش را ستوده بود از گزند تمسخر دور نماندند. این رمان نخستین بار در 1965 در مجله نووی میر چاپ شد و بعد با نام برف سیاه ابتدا در شوروی و سپس در انگلیس و کشورهای دیگر به چاپ رسید. همزمان با برف سیاه، بولگاکف دست به نوشتن رمانی زد که طرح آن را چند سال بود در ذهن داشت. این رمان شاهکار او مرشد و مارگریتا بود که یک سال پیش از مرگش به پایان رسید، اما چاپ نشد.

یادداشت‌های مرتبط به برف سیاه

            به تازگی متوجه شدم ژانری وجود داره به اسم رمان تئاتری، یعنی رمانی که درباره‌ی تئاتر نوشته شده باشه.
بولگاکف دو رمان به اسم‌های برف سیاه و یادداشت‌های یک آدم مرده در این ژانر داره.
برف سیاه داستان شخصی هست که هیچ سررشته‌ای از تئاتر و ادبیات نداره و اتفاقی وارد دنیای نمایش و تئاتر میشه. در این رمان اوضاع سانسور و تئاتر در دوره‌ی استالین و استانیسلاوسکی به خوبی ذکر شده. در اواخر رمان حتی چندین روش تمرینی که استانیسلاوسکی به کار میبرده هم بیان شده و این شناخت خوب بولگاکف به دلیل همکار بودنش با این شخص بزرگ هست.
فارق از اهمیتی که رمان از جهت ثبت وقایع اون دوران داره داستان و شخصیت بی‌نظیری هست که بولگاکف خلق کرده. بدون شک قلم مخصوص و طنز و حتی فانتزی که اگر بولگاکف خونده باشید متوجه منظورم میشید ؛ هم در این رمان قابل مشاهده هست. 
برف سیاه به نظر من فوق‌العاده بود. قطعا اینکه تئاتر میخونم در نظری که دارم تاثیر گذار بوده اما نمیشه از این رمان گذشت مطمئنم برای شخصی که ادبیات روس رو دوست داره این‌کتاب به یادماندنی خواهد بود.