خدای چیزهای کوچک

خدای چیزهای کوچک

خدای چیزهای کوچک

آرونداتی روی و 1 نفر دیگر
4.0
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

6

ناشر
علم
شابک
9644053672
تعداد صفحات
458
تاریخ انتشار
1387/4/25

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        خدای چیزهای کوچک داستان خواهر و برادری است به نام های راحل و استا، دوقلوهای ناهمسانی که عقیده دارند مادرشان با به دنیا نیاوردنشان در اتوبوس آن ها را از یک عمر اتوبوس سواری مجانی محروم کرده! زمان تعطیلات کریسمس نزدیک می شود و دختر دایی شان، سوفی مال، که حاصل ازدواج دایی شان با یک زن انگلیسی است، به همراه مادرش برای تعطیلات کریسمس به هند و دهکده راحل و استا می آیند و سرانجام در یک روز همه چیز تغییر می کند. داستان بین دو زمان در نوسان است، کودکی راحل و استا و زمانی که آن ها به سن 31 سالگی رسیده اند، همان سنی که مادرشان مرد، زمانی خوب برای زندگی و برای مردن. سایر شخصیت هایی که در داستان هستند مانند جرم هایی هستند که حول قلب ماجرای اصلی داستان در گردش اند و ‹‹روی›› با مهارت گاهی در همان حال که احساس می کنیم در قلب ماجرا هستیم داستان را به یکی از این جرم ها می برد. همه این شخصیت ها قابل فهم و ملموس هستند. از مادر راحل و استا گرفته تا ‹‹ولوتا››، انسانی که در هند آن زمان جزو طبقه ای به نام نجس ها بوده و حتی حق دست زدن به اصطلاح غیر نجس ها را نداشته که در نهایت نیز داستان به او ختم می شود.
      

لیست‌های مرتبط به خدای چیزهای کوچک

یادداشت ها

          سلام من هرچی از این کتاب بگم کم گفتم:)
خلاصه ای از کتاب:
کتاب درباره ی یک خانواده ی هندی در سال 1969 توضیح میده.
راوی کتاب خوده نویسنده ست، نویسنده توی فصل های اول کتاب مارو با شهر آیمنم توی هند آشنا میکنه، و هر فصل سرگذشت افراد خانواده ی توی داستان رو بهمون میگه. از دو قلوهای توی داستان (راحل و استاپن) بگیر تا پدرشون که نقش کمی توی زندگیشون داشت، درباره ی دختردایی انگلیسی بورشون، حتی پدربزرگشون. کسی که وقتی مادر دوقولوها با کسی که ارزش خانوادگیشون پایین تر بود ازدواج کرد اون رو از خونه طرد کرد.

توی این کتاب خیلی با هند آشنا می‌شیم. جامعه ی هند، مردم هند. طبقه های مردم هند. نجس ها و غیر نجس ها.
حتی خانواده های هندی. که مرد خانواده به پیشرفت همسرش حسادت می‌کنه.
مرد سالاری توی هند بی‌داد میکنه. مثل همینجا! شاید از اینجا بدتر. البته توی زمان خیلی دور

من اول فکر میکردم این داستان درباره ی دوقولهاست. راحل و استاپن، دوقلوهای از هم جدانشدنی. که جدا میشن. جدایی دردناک
ولی نه، این کتاب درباره ی عشق بود. عشقی ممنوع که بین خطوط کتاب گم شد، بین فصل ها و سرفصل های عجیب و غریب کتاب گم شد و فقط پنج صفحه از کتاب رو دربرگرفت. حس کردم نویسنده هم از توضیح این عشق میترسید

این کتاب دقت بالایی  برای خوندن لازم داره. چون توی فصل های کتاب نویسنده توضیحات درباره ی شخصیت هارو جابه‌جا میکنه تا توجهتون رو به دست بیاره.
صددرصد پیشنهاد میشه❤
        

0