معرفی کتاب مولانا و حکایت رنج انسان اثر ناصر مهدوی

مولانا و حکایت رنج انسان

مولانا و حکایت رنج انسان

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

شابک
9786229723500
تعداد صفحات
400
تاریخ انتشار
1399/8/12

توضیحات

        مولانا می گوید شر نسبی است. یعنی انسان همه  چیز را از دید خودش می بیند و بد و خوب را از نظر خودش تعیین می کند. انسان خودش را محور عالم می داند و همه  چیز را در نسبت با خودش می سنجد. البته این به معنای انکار وجود شر نیست. مولانا، معتقد است شر و رنج موجب کمال انسان است و انسان از راه رنج کشیدن است که کامل می شود. انسان باید به استقبال درد برود. اگر این کار را نمی کند، دردی را که خداوند به سوی او می فرستد پس نزند. ما از فایده رنج بی خبریم و باید به حکمت خداوند ایمان داشته باشیم. در عرفان رابطه انسان و خدا رابطه دوستی، اعتماد و محبت است. در این رابطه ترس از دوزخ و طمع به بهشت وجود ندارد. براساس همین دیدگاه، مولانا معتقد است که همه  چیز از رحمت خداوند است و باید به حکمت او اعتماد کرد. در این کتاب حکایت رنج انسان در دنیا از نگاه مولانا، بررسی می شود.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مولانا و حکایت رنج انسان

لیست‌های مرتبط به مولانا و حکایت رنج انسان

فلسفه دردمولانا و حکایت رنج انسانفلسفه ای برای زندگی: رواقی زیستن در دنیای امروز

از رنج و درد و روزگار

6 کتاب

این دنیا طوری طراحی شده که تحت هیچ شرایطی خالی از رنج نیست . هر کاری کنیم گریزی از این نیست که چیزی آزارمون بده . ولی رنج همچین هم چیز بدی نیست که ما فکر می‌کنیم ، رنج حاوی معناست . اگر بخوام استعاری به قضیه بپردازم رنج همون بازکننده چشم سوم ماست ، چشم سومی که ما ما رو قادر به دیدن چیزهایی میکنه که همیشه در وجودمون و در محیط ، بین روابط روزمرمون و دیگر صحنه های زندگی بوده ، وجود داشته ولی ما قادر به دیدنشون نبودیم . درواقع یک موهبته ، که وجود ما رو صیقل میده ، جنسمون رو فولاد آبدیده میکنه . رنج متصل به هسته وجود ماست ، دل ما ، احساسات ما . رنج صورت های مختلف داره ، افسردگی ، فقدان یک عزیز ، دوری ، داغدیدگی ، خیانت و بدعهدی ، عشق ، ناملایمات روزگار ، بی معنایی ، فقدان غایت . گاهی رنج رو گذر روزگار بر ما تحمیل میکنه ، گاهی اشتباهات خودمون و گاهی خودمون برای رسیدن به هدفی رنج رو به خودمون تحمیل می‌کنیم . از طرفی گاهی رنج رو و درد رو با جسممون حس می‌کنیم ، گاهی با روح و روانمون ، ولی نوع دیگه ای از رنج هست که منشاش رو نمیشناسیم ، حتی ممکنه ندونیم که وجودمون فسرده و پژمردس و فقط دلمون خوشه به پوسته هایی از زندگیم . رنج به خودی خود مساله ای نیست ، مثل اشتباهات داوری در جریان مسابقه فوتبال . تنها مساله ای که هست رویکرد ما و برخورد ما با رنجه . زندگی من همه با رنج گذشت ، سترگ ترین و مردافکن ترینشون ، واسه همین خخخوب میشناسمش

11