چرخ

چرخ

چرخ

زینی هریس و 2 نفر دیگر
3.3
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

1

نمایشنامه ی چرخ در سال 2011 نگاشته شد و همان سال در جشنواره ی تئاتر ادینبورو به کارگردانی و یکی فدرستون به روی صحنه رفت و توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد. این نمایشنامه در همان سال برنده ی جایزه ی فرینج فرست از جشنواره ی تئاتر ادینبورو، و نیز جایزه ی سازمان عفو بین الملل و آزادی بیان شد.صحنه ی نمایش، اسپانیای آسیب دیده و فقیر قرن نوزدهم است، بئاتریس برای مراسم عروسی خواهرش آماده می شود. اما این جشن خانوادگی با هجوم سربازها و مردی تبعیدی به خانه ی آن ها متوقف می شود. آینده برای دختر کوچک مرد تبعیدی نامعلوم است؛ بئاتریس گرچه اظهار می کند از بدین ترتیب روزی که با آرامش شروع شده بود، به جست و جویی تبدیل می شود که طی آن بئاتریس پا به دنیایی غریب میگذارد.گرچه این نمایشنامه با استفاده از فرم تئاتر ایپک برشت فضایی را خلق می کند که باعث شده منتقدان بسیاری آن را با ننه دلاور برشت مقایسه کنند، اما مهم ترین نکته ی نمایشنامه این است که هریس، علاوه بر استفاده از فرم تئاتر ایپک برشت، با تغییراتی که در ساختار این گونه از نمایش داده، فرم و معنای جدیدی خلق می کند.زمینی هریس، چهل و پنج ساله، متولد آکسفورد و بزرگ شده ی اسکلاتلند است. در دانشگاه آکسفورد، لیسانس جانورشناسی گرفت و برای فوق لیسانس در دانشگاه هال، کارگردانی تئاتر خواند. او نمایشنامه و فیلنامه می نویسد و کارگردانی تئاتر می کند.مجموعه نمایشنامه های بیدگل، مجموعه ای منحصر به فرد از نمایشنامه هایی است که یا تابحال به فارسی ترجمه نشده اند و یا ترجمه ی مجدد نمایشنامه هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمه ی دوباره ی آنها حس می گردد.

لیست‌های مرتبط به چرخ

یادداشت‌های مرتبط به چرخ

Mahsa bgbn

1403/03/29

            ۲۸ خرداد 1403 / دوازدهم
اگه بخوام خوندن این نمایشنامه رو به کسی پیشنهاد بدم، فقط به‌خاطر پرده پایانی‌شه. فوق‌العاده درخشان بود و کورکننده.
این نمایش‌نامه زیادی نمایشی بود. میدونی چرا اینو میگم؟ بعضی نمایش‌نامه‌ها هستن که وقتی معرفی شخصیت‌ها و توصیفات ابتدایی صحنه رو رد می‌کنی بعدش دیگه یادت میره چیزی که میخونی نمایش‌نامه‌ست، بیشتر مثل یک داستان کوتاه میمونه. همه چی باورپذیر و ملموس. اما این اثر مدام بهم سیخونک میزد که حواست باشه داری نمایشنامه میخونی. اتفاقاتی توش میفتاد که اگه خارج از چارچوب نمایشنامه بهش نگاه می‌کردی، تو ذوقت میزد و عجیب غریب و خام به نظر می‌رسید.
بئاتریس و رزا دارن برای مراسم عروسی آماده میشن یهو چند کارگر مزرعه که الان سرباز ارتش هستن وارد خونه‌شون میشن و میگن جنگ شده، فرانسه به اسپانیا حمله کرده و نیروهامون باید از امکانات خونه شما استفاده کنن. مراسم عروسی در چند لحظه به اردوگاه جنگی بدل میشه و دو خواهر هاج و واج نظاره‌گر ماجران. یکی از مزرعه‌دارها به اتهام خیانت از ارتش اخراج میشه و باید اسپانیا رو ترک کنه. چند دقیقه بعد دخترکش گریان وارد صحنه میشه و کسی نیست که مسئولیتش رو قبول کنه. بئاتریس به ناچار دخترک رو در آغوش میگیره تا اونو به پدرش که چنددقیقه پیش از اونجا رفته برسونه و ماجرای اصلی شروع میشه.
تمرکز اصلی نمایشنامه روی کودکان جنگه. آسیبی که جنگ به جسم و روانشون میزنه چطور میتونه فراتر از ظرفیت پذیرش روح کوچکشون باشه و شخصیت معصوم و زندگی‌بخش اونهارو به هیولاهایی بی‌رحم و ترسناک بدل کنه. جنگ‌ها مدام در حال تکرارن و بزرگترین قربانیانش کودکانی هستن که نه جنگ رو شروع کردن و نه می‌تونن تمومش کنن.