بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دعوت به فلسفه: عشق به حکمت و جستجوی راه های نو در فلسفه

دعوت به فلسفه: عشق به حکمت و جستجوی راه های نو در فلسفه

دعوت به فلسفه: عشق به حکمت و جستجوی راه های نو در فلسفه

ویل دورانت و 2 نفر دیگر
3.6
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

3

ویل دورانــت (1885- 1981) برنده جایزه پولیتزر (1968) و مدال آزادی (1977) نویسنده ای مشهور در ایران و جهان است که علاقه مندان با اثر سترگ او در تاریخ جهان، مجموعه 11 جلدی تاریخ تمدن، آشــنایی دارند و می دانند چاپ این اثر در ایران مانند انتشار آن در غرب با چه استقبال پرشوری روبه رو شد. ویــل دورانت در دعوت به فلســفه توضیح می دهد که ما چرا به فلســفه نیازمندیم. اگر فلســفه به حاشیه افتاده، به این علت است که روح ماجراجویی را از دست داده و جیره خوار علوم و دانش های دیگر شده است. اگر در داستان فلســفه حکایت برهمنی را از زبان ولتر تعریف می کنــد که برخی معماهای فلسفی را نمی داند و احساس رنج می کند، در دعوت به فلسفه می گوید ماجرای فلسفه مهمتر از دانستن مشتی معما و چیستان ذهنی است. او در دعوت به فلسفه می گوید: «فلسفه، معمایی کم اهمیت و غوطه ور در میان ابرها نیست که ربطی به زندگی بشر یا تأثیری در آن نداشته باشد. بلکه مسئله ای عظیم و مهم است. فلسفه در پی فهم این مسئله مهم و اساســی است که زندگی انسان چه معنی وارزشی دارد و امکانات بشر در این عالم بی انتها چیست.»

یادداشت‌های مرتبط به دعوت به فلسفه: عشق به حکمت و جستجوی راه های نو در فلسفه

            ویل دورانت یه بابابزرگ مهربونه که می‌شینه برات جوری از راز و معمای هستی می‌گه که تو رو شیفته‌ی همین جادوی سردرنیاوردن ازش می‌کنه و بهت می‌گه نباید دنبال حل کردن این معما باشی، باید توش شرکت کنی و ازش لذت ببری. انقدر مهربون و قشنگ حرف می‌زنه که حتی جاهایی که باهاش مخالفی هم لبخند می‌زنی و ترجیح می‌دی به جای ابراز مخالفتت، بهش گوش کنی و سعی کنی از حکمتی که تو زندگی پربارش بهش رسیده چیزی یاد بگیری. «دعوت به فلسفه» نخستین کتابی بود که از این بابابزرگ مهربون، به پیشنهاد یک دوست، خوندم. درسته که شاید خیلی جاها باهاش مخالف بودم اما بینش فلسفی‌ش دل‌نشین و زیبا بود. به‌نظر میاد جز معدود کسانی باشه که حقیقتاً اون جوری که فکر می‌کرده، می‌نوشته و حرف می‌زده، زندگی کرده. دیدگاهی که درباره‌ی چیستی فلسفه داره که نگریستن از زاویه‌ی دید نامتناهی به دنیا و پدیده‌ها و جریانات توشه منو یاد اسپینوزا می‌انداخت و البته که خودش هم در کتاب تأکید کرده بود چقدر به اسپینوزا ارادت داره:

فلسفه چشم‌انداز است. منظورم از آن «دیدن هر چیز در پرتو شرایط و موقعیت آن چیز، و در صورت امکان، از چشم‌اندازی وسیع‌تر» است.
          
            کتاب دعوت به فلسفه، مجموعه نوشته‌های ویل دورانت مورخ و فیلسوف معاصر آمریکایی درباره‌ی اهمیت و جایگاه دانش فلسفه است.
این کتاب حاوی سه بخش می‌باشد. دورانت در بخش اول به بررسی فلسفه‌ی موجود می‌پردازد. او به نسبت علم و هنر با فلسفه اشاره می‌کند و فلسفه را به معنی جستجوی حقیقت و حکمت می‌داند. او سپس به مشکلات فلسفه‌ی فعلی و انتزاعی شدن مباحثش می‌پردازد و می‌گوید که که اساس و پایه‌ی فلسفه، اخلاق و سیاست است و این فلسفه نباید به سمت معرفت‌شناسی و مباحث ذهن‌شناسی برود و در آن محصور بماند.
دورانت در فصل دوم به بررسی زندگی چند تن از فیلسوفان مشهور می‌پردازد: کنفوسیوس، سقراط، افلاطون، جوردانو برونو.
فصل سوم نیز حاوی دیدگاه دورانت درباره‌ی نسبت فلسفه و زندگی می‌باشد. این فصل، عصاره‌ی تفکرات دورانت درباره‌ی فلسفه است. او اعتقاد دارد که هدف و فلسفه‌ی زندگی، مهمترین پرسش فلسفه است. پرسشی که برای خیلی‌ها مجهول مانده. بر همین اساس است که او فلسفه را به هر آنچیزی که می‌توان با آن معنی زندگی را شناخت، تعریف می‌کند. طبق این تعریف، تاریخ نیز بخشی از فلسفه است چرا که بررسی سیر زندگی انسان بر روی زمین، حاوی نکات متعددی در شناخت معنای زندگی است.
او فلسفه را به چشم‌انداز تعریف می‌کند. چشم اندازی که با آن می‌توان دنیا و وقایع آنرا به صورت عمیق و جدی‌تر مورد مطالعه و بررسی قرار داد.