معرفی کتاب کنج حرم اثر محمدرسول ملا حسنی کتابعمومیزندگینامه و سفرنامهزندگینامه و خاطرات کنج حرم محمدرسول ملا حسنی 4.6 10 نفر | 5 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 12 خواهم خواند 5 ناشر شهید کاظمی شابک 9786222853044 تعداد صفحات 268 تاریخ انتشار 1403/9/25 توضیحات روایت زندگی شهید مدافع حرم مهدی ایمانی زندگینامه و خاطرات لیستهای مرتبط به کنج حرم بهروز دلاور 1403/1/14 کتابهایی که در سال ۰۳ خوانده ام 54 کتاب امسال با خودم قرار گذاشتم به دوران اوج کتابخوانی برگردم و برنامه ریزی کنم تا بتونم ۱۱۱ جلد کتاب را در سال ۰۳ بخوانم،امیدوارم که در پایان سال به این عدد برسم 6 21 یادداشتها محبوبترین جدیدترین علی راد 1403/10/27 «روزی تو بر میگردی با همان نگاه از آسمان آن روز باران خواهد آمد....» حسرت ، حسرت، حسرت، آه پشت آه پشت آه و اشک حمایت کنندهٔ اشک. این توصیفاتی است که من نسبت به "کنج حرم" دارم. داغی که همسر دیده و روایتش میکند بسیار خواندنیاست. حتما کیو آر کد هایی که در کتاب هست رو نگاه و اسکن کنید. دید خوبی نسبت به شهید ایمانی میدهد (خصوصا دو مستندی که در پایان اسم و آدرسشان آمده). پ.ن: هر وقت که وارد صحن اتابکی میشم ناخودآگاه این تکه از نوحه حائری به زبونم میاد که: منم بخر مثل مهدی ایمانی... با روی سیاه و سنگین گناه/با خجلت و شرمساری و حال تباه/در حضرت معصومه ( سلام الله علیها) گزیدیم پناه/ یا فاطمه اشفعی لنا عند الله 1 9 نورا 1403/11/22 بسم الله الرحمن الرحیم کتاب عالی بود واقعا لحظه به لحظه با شهید همراه شدم اینکه در کتاب کاملا مشخص بود شهید هی تعلق شون به زندگی کم میشه و به سمت نور بیشتر میرن خیلی برام خاص بود از اینکه از شهید بت ساخته نشده بود و اینکه یکی بودن مثل ما خیلی برام مایه دلگرمی بود یعنی قبول میکنند خواهر شون شم :)؟ خوشحالم که آشنا شدم با این شهید گرانقدر ، به امید حاجت روایی و من الله توفیق ... 0 2 فائزه فداکار 1403/11/23 «کنج حرم»، در کنج دل مینشیند و اندک اندک تمام آن را شیفتهی سبک زندگی صاحب آن کنج میگرداند. به راستی خوشا بر « ایمانی »هایی که ایمانشان ایشان را دردنیا و عقبی، همنشین خوان کرم اهل بیت کرد. ایمان و عملی که بهشت حرم بهترین بانوان آفرینش، حضرت معصومه و حضرت زینب، را نصیبشان ساخت. « کنج حرم » قبلهنمای قلهی خوبیهاست. راه نشان میدهد. امید که چشم بدوزیم به این راهنمایان، و گم نکنیم راه صعود و وصال و قرب را... 0 1 زهرااحمدیان مقدم 1403/11/16 ✨ بِسـمِه رَبِّ المَهدیــ✿ـے چند وقتی بود که منتظر چاپ این کتاب بودم، اما بعد از انتشارش، فرصت خریدنش را پیدا نمیکردم، تا اینکه بالاخره توفیقش نصیبم شد. همین که به دستم رسید، بدون لحظهای مکث خواندنش را شروع کردم. وقتی برای اولین بار کتاب را نگاه کردم، با خودم گفتم در یک روز تمامش میکنم. اما همین که خواندن را آغاز کردم، هرچه جلوتر میرفتم، وابستهتر میشدم. دلم با چشمانم هماهنگ نبود؛ چشمانم مشتاق خواندن، اما دلم نگران لحظهی جدایی از این کتاب بود. این کتاب داستان شهیدی را روایت میکند که هر بار به زیارت میروم، باید به او سلام کنم و به گوشهی دنجی که در حرم برایش در نظر گرفتهاند، غبطه بخورم. هر بار که پا در صحن و سرای حضرت معصومه (س) میگذارم، یقین دارم که روزی با پای برهنه در همین حرم، خالصانه به زائران خدمت کرده است. قدم میزنم، به او فکر میکنم، با او درد و دل میکنم و میگویم: یادم میآید جایی از کتاب را که وقتی میخواندم، نمیدانستم چرا نوزادت را رقیهی بابا صدا میزدی. اما بعد از شهادتت فهمیدم… قرار بود فاطمهات، مثل حضرت رقیه (س)، در سهسالگی طعم تلخ جدایی از پدرِ عزیزتر از جانش را بچشد. خوشا به حالت! بعد از شهادتت، دیگر بینهایت برای زائران بیبی وقت میگذاری و خالصانه نوکری میکنی. تو خادمی بودی که حتی در شلوغیها، حرم را ترک نمیکردی. حالا دیگر نیازی نیست کسی دنبالت بگردد؛ جای تو مشخص است… روبهروی گنبد طلایی. دیگر بیقرارِ حرم نیستی، دیگر در فرصتهای کوتاه خدمت نمیکنی، بلکه خودت، سر فرصت، همهی کارها را سامان میدهی. چه سعادتی که با لباس نوکری حضرت معصومه (س) خوب زندگی کردی، و چه زیبا با لباس نوکری حضرت زینب (س) کولهبارت را بستی و از این قفس تنگ پر کشیدی. مثل عمو و باجناقت، آسمانی شدی. حق داشتی که هوای اینجا، برای رفتن بیتابت کند... 📚#کنج_حرم ✍🏼محمد رسول ملاحسنی انتشارات شهید کاظمی 0 1 محبوبه نجفی 1403/11/15 پر از نکات ارزشمند و آموزنده سلام بر شهید ایمانی 0 1