بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

خواهر عروسکی

خواهر عروسکی

خواهر عروسکی

بنجامین لودویگ و 2 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

0

کتاب خواهر عروسکی، نویسنده بنجامین لودویگ.

یادداشت‌های مرتبط به خواهر عروسکی

            جوری رفتار میکرد که انگار عروسکش زندست ، کسی چه میدانست شاید آن عقب افتاده ای که هیچی نمیفهمد زندگی کسی را نجات داده باشد 
جینی دختر چهارده ساله ای است که دارای بیماری سندروم داون است و این باعث تغییر پیدا کردن او با دیگر همسنانش میشد ؛ رفتار های کودکانه اش و افکاری که داشت ، و البته چیز هایی که برایش مهم بودند که شاید کمتر کسی توجهی به آنها میکرد . 
مادر جینی _گلوریا _ ادمی بود که توانایی نگه داری از کودکان را به خاطر دلایل متعدد بسیار نداشت ؛ او جیینی را کتک میزد و غذا بهش نمیداد ، یک روز به خاطر اتفاقی باعث شد که پلیس دخترک را از دست مادر معتادش نجات دهد و به دست سرپرست های شایسته ای بسپارد اما جینی دلتنگ مادر و خاله اش _ کریستال یا انطور که جینی میگوید ، کریستال با س _ بود و دل خوشی از سرپرست های گوناگونش نداشت و هربار به نوعی فرار میکرد تا اینکه یک روز بعد از گذشت چهار سال دوری از مادرش او را در فیس بوک پیدا کرد و باعث رقم خوردن اتفاقاتی عجیب و هیجان انگیز شد . 
در این کتاب به شخصیت جینی به خوبی پرداخته شده بود طوری که در انتهای کتاب به خوبی میشد علایق و ویژگی های شخصیتی دخترک را نامبرد . با اینکه به خوبی شخصیتش را توصیف کرده بود اما صورت منحصر به فرد او که بیماریش را نشان میداد را توصیف زیادی نکرد حتی میشد گفت چیزی درباره اش نگفت و همین باعث میشد به خاطر رفتار های بچگانه و افکار کودکانه اش من اورا دخترکی شش ساله با قدی کوتاه تصور کنم در حالی که او یک دختر نوجوان چهارده ساله با قد احتمالا بلند تری بوده . 
توصیف ها از مکان ها به قدری بود که بشود تصورش کرد اما چون از دید فردی با معیارات متفاوت و بیماری خاصی بود پس ایراد زیادی نمیشد گرفت ولی خب بالاخره او هم مثل همه میدید میشد بعضی جاها را بهتر توصیف کرد و بیشتر درباره اش حرف زد مثل خانه ابی یا خانه گلوریا یا حتی خانه کریستال که در وسط جاده بود .
افکار و احساسات دخترک را به خوبی به خواننده منتقل میکرد و باعث میشد همزمان با جینی من هم احساساس ناراحتی و ترس و اضطراب کنم هرچند که جینی به نسب کمتر میتوانست از احساساتش بگوید ولی همان مقدار کم هم باعث همزاد پنداری من با او میشد. 
تا صفحات پنجاه - شصت داستان مقداری مبهم بود و تشخیص اینکه چی شده و چرا این اتفاقات می افتند سخت ولی در جلو تر همه چیز واضح شد .
در کل کتاب خوبی بود باعث شد به این نتیجه برسم حتی اگر فرد سندروم داون هم داشته باشد بالاخره میتواند کمی فکر کند و بالاخره تصمیم میگیرد ولی کمی تصمیم گیری های بچگانه تر .