بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

کودتا: مرداد 1332، سازمان سیا و ریشه های روابط کنونی ایران و امریکا

کودتا: مرداد 1332، سازمان سیا و ریشه های روابط کنونی ایران و امریکا

کودتا: مرداد 1332، سازمان سیا و ریشه های روابط کنونی ایران و امریکا

4.1
12 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

35

خواهم خواند

28

«در مرداد 1332، سازمان سیا با یک کودتای نظامی، براندازی سریع رهبر انتخابی ایران را ترتیب داد و به جای او، شاه منفور و قدرت طلب را نشاند.» «یرواند آبراهامیان»، استاد برجستة ایرانی، در این تاریخچه نشان می دهد چگونه پیوند نفت با ملّی گرایی ایرانی موجب دخالت سازمان سیا شد. نگارنده استدلال می کند که هرچند ایالات متّحد آمریکا و بریتانیای کبیر برای توجیه کودتا از زبان جنگ سرد استفاده می کردند، نگرانی عمدة آنان از کمونیسم نبود.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کودتا: مرداد 1332، سازمان سیا و ریشه های روابط کنونی ایران و امریکا

نمایش همه

پست‌های مرتبط به کودتا: مرداد 1332، سازمان سیا و ریشه های روابط کنونی ایران و امریکا

یادداشت‌های مرتبط به کودتا: مرداد 1332، سازمان سیا و ریشه های روابط کنونی ایران و امریکا

            نمی‌دانم چرا آبراهامیان زیرعنوان «28 مرداد، سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن» را برای کتاب «کودتا»ی خود انتخاب کرده است، چون کتاب به هیچ وجه خط سیری معطوف به این موارد، و حتی در نسبت با این موارد هم ندارد. اشاراتی در چند صفحه از مقدمه و در فصل پایانی متناسب با این عناوین وجود دارد، ولی محتوای کل کتاب تحت الشعاع آن قرار نگرفته است. بیشتر الصاقی هستند به متن اصلی که درباره «ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد» است. این زیرعنوان، جایگاه مهمی به کتاب در بازار کتب ایالات متحده می‌بخشد و آن را با امروز دنیا مرتبط نشان می‌دهد. البته نه اینکه متن کتاب، با امروز ما ارتباط نداشته باشد، بلکه نحوه آن، غیر از ارتباطی است که چنین زیرعنوانی می‌تواند به مشعر به آن باشد. به نوعی، متن کتاب مهم‌تر از جایگاه آن است.
در سطح روایت تاریخی، متن کاملاً درونِ گفتمان روایی جبهه ملی قرار می‌گیرد که با قدرت در حال تولید متن پیرامون 28 مرداد 1332 هستند. آبراهامیان از منظری چپ‌گرایانه، روایت جبهه ملی از کودتای 28 مرداد را تقویت کرده و تا حدودی در کنار زدن روایت منتسب به انقلاب اسلامی (همانند چند کتاب معتبر دیگر) موفق عمل کرده است. حتی در دوسه‌جای متن، آبراهامیان با فاصله‌گذاری با چند عنصر مهم روایت تاریخی منتسب به انقلاب اسلامی، جدایی کامل روایت خویش از آن را آشکار کرده و روایت جبهه ملی را تثبیت کرده است. به ویژه شخصیت‌سناسی مفصلی که از مصدق ارائه می‌دهد، کاملاً در راستای قهرمان‌پروری‌های جبهه ملی و در مقابل روایت حضرت امام خمینی (ره) از او قرار دارد. حتی می‌توان گفت که انگلیسی‌ستیزی مصدق و یارانش هم در متن کتاب با همان قدرتی حضور دارد که در روایت جبهه ملی از ایران معاصر دیده می‌شود، هرچند در ارائه چهره‌ای آمریکاستیزانه از روایت آن روز جبهه ملی پیشی می‌گیرد. (به عبارتی راهش را کامل از روایت امروزین جبهه ملی از آمریکا جدا می‌کند.) 
اما موضع روایی آبراهامیان، یک لایه دیگر هم دارد که همانا تمرکز بر ایران است. در روایت وضعیتی که ایرانِ آن روز در آن گیر کرده بود، یعنی در چینش عناصر اصلی مواجهه ایران با انگلیس و آمریکا، آبراهامیان به روایت جمهوری اسلامی بسیار نزدیک می‌شود، و حتی روایت امروز ایران توسط حکومت را هم تا حد زیادی تأیید می‌کند. روایت او از نحوه رفتار اقتصادی-سیاسی آمریکا و انگلیس با ایرانِ آن روز، بیش‌ترین شباهت را با روایت رهبرانِ امروز جمهوری اسلامی از نحوه رفتار این دو کشور با ایران دارد. یعنی هرچند کتاب آبراهامیان از نظر گفتمانی و سیاسی، درون جریان روایی جبهه ملی (در مخالفت یا حداقل رقابت با انقلاب اسلامی) قرار می‌گیرد؛ اما از نظر موضوع روایت (یعنی موقعیت بین‌المللی ایران)، به روایت جمهوری اسلامی از آن روزِ ایران و امروزِ کشور بسیار نزدیک است.