معرفی کتاب حقایق بی صداقتی: چگونه به همه دروغ می گوییم به ویژه به خودمان اثر دن آریلی مترجم مرضیه سادات کاظمی

حقایق بی صداقتی: چگونه به همه دروغ می گوییم به ویژه به خودمان

حقایق بی صداقتی: چگونه به همه دروغ می گوییم به ویژه به خودمان

دن آریلی و 1 نفر دیگر
3.6
11 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

20

شابک
9789647619943
تعداد صفحات
164
تاریخ انتشار
1396/10/20

توضیحات

        
نویسنده­ی پر فروش­ترین کتاب نیویورک تایمز نابخردی­های پیش­بینی­پذیر و اثر جدید او که موجب برانگیختن تفکر در ما شده صداقت و بی­صداقتی را در درون ما به چالش می­کشد:
آیا شانس بر ملا شدن تقلب تاثیری بر ما خواهد داشت؟
چگونه شرکت­ها مسیر بی­صداقتی را هموار می­کنند؟
آیا همکاری گروهی تاثیری بر بیش­تر یا کمتر شدن صداقت دارد؟
آیا دین موجب افزایش میزان صداقت می­شود؟
اکثر ما خود را فردی صادق می­پنداریم اما در حقیقت همه ما در زمینه­های مختلف تقلب می­کنیم. در همه جای دنیا از کلاس درس گرفته تا محل کار، رفتارهای غیر اخلاقی وجود دارد. هیچ یک از ما از بی­اخلاقی در امان نیستیم. حتی اگر دروغ مصلحت­آمیز در جهت حل مشکل یا سرپوشی برای گزارش مالیاتی باشد. کتاب حقایق بی­صداقتی نشان می­دهد چرا در برخی مسائل، راحت­تر از بقیه دروغ می­گوییم. چگونه برملا شدن دروغ، کم اهمیت­تر از متقلب بودن است. چگونه مسایل مالی،مسیر رفتارهای غیر اخلاقی در زندگی شخصی، حرفه­ای و دنیای سیاست همه را تحت تاثیر قرار می­دهند. در حالی که خود رافردی با استانداردهای اخلاقی بالا تصور می­کنیم. اما هنوز دیر نشده، دن ایرلی با انجام تحقیقات زیادی متوجه می­شود چه فاکتورهایی باعث صادق بودن ما خواهد شد و روش­های دستیابی به ارزش­های اخلاقی در زندگی روزمره کدام­اند. با دستاوردهای علمی و شخصی در زمینه حقایق بی­صداقتی نگرش­مان نسبت به خود، رفتارهایمان و دیگران تغییر خواهد کرد.

      

یادداشت‌ها

روشنا

روشنا

1403/8/6

          جدیداً عادت کردم از حداکثر ظرفیتِ امانتِ کتاب از کتابخونه استفاده کنم 😂 برای همین وقتی کتاب قبلیم رو پس دادم، بین کتابای تو لیستم قرعه‌کشی کردم و اسم این کتاب برای خوندن دراومد :)

فکر می‌کردم جستارهایی درباره‌ی رنج‌های زیستنِ صادقانه در جهان باشه، اما اصلاً این‌طور نبود :) در واقع عنوانی که نشر گمان انتخاب کرده گمراه‌کننده است! عنوان اصلی می‌تونست این‌طور باشه: حقایقی صادقانه درباره‌ی بی‌صداقتی. ولی ترجمه‌ی بقیه‌ی کتاب عالی بود.

این کتاب تفسیرِ نتایج پژوهش‌هایی درباره‌ی علل بی‌صداقتی و تاثیرش بر جامعه است. آزمایش‌ها واقعاً خلاقانه و جذاب بود و اگر به کارهای پژوهشی و طراحی آزمایش علاقه دارین، حتماً بخونید.
گرچه طبق آزمایشاتِ نویسنده، مردم هر کشوری فکر می‌کنن خودشون متقلب‌ترن 😂 ولی باز هم از اون‌جایی که حس می‌کنم بی‌صداقتی زیادی در جامعه‌ی فعلی ایران مشهوده، خوندن این کتاب خیلی برامون خوبه.

یه دید جدید و خیلی ارزش‌مندی هم از این کتاب به دست آوردم. همیشه وقتی به کسایی که تو امتحانا تقلب می‌کنن، نگاه می‌کردم فکر می‌کردم چطور متوجه نمیشه کاری که انجام میده اشتباهه؟ اما بعدها که باهاشون صحبت می‌کردم (قطعاً نه به صورت بازجویی 😂 وقتایی که بحث تقلب بینمون پیش میومد) می‌دیدم هرکس برای خودش توجیهی داره، توجیهاتی که بعضاً خیلی هم قوین :)) بعد از این تجربه و خوندن این کتاب، فهمیدم هیچ آدمی در نظر خودش دروغ‌گو و متقلب نیست و حتماً برای کارهاش توجیهاتی داره؛ حتی خودمون!
این کتاب هم متغیرهای مختلفی که ما برای بی‌صداقتی داریم رو با آزمایشات مختلفی بررسی می‌کنه. این‌که چطور برداشتن خودکار از کیف دوستمون، مصداق بی‌شرمی و وقاحته ولی برداشتن یه خودکار از شرکت کار بدی نیست. به همین ترتیب، برداشتن پول از شرکت دزدیه، ولی برداشتن یه مقدار کاغذ که دقیقاً ارزشی معادل همون پول داشته باشه، کار بدی نیست.
علاوه بر این متأسفانه ما در برخورد با تضاد منافع، ممکنه سوگیری‌های شخصی‌ای هم داشته باشیم که اصلاً متوجهش هم نشیم (:( و یکی از فصل‌های کتاب مثال‌های خیلی خوبی در همین مورد برای کادر درمان و شرکت‌های داروسازی داشت که خوندنش خیلی جالبه.
همین‌طور این کتاب به تاثیر بی‌صداقتیِ فردی بر جامعه‌ی کوچکی که درش هستیم هم می‌پردازه.
همین دیگه، بخونید و لذت ببرید :)
        

32

          مدت ها بود که عنوان کتاب های این مجموعه خرد و حکمت زندگی چشمم رو گرفته بود اما دو به شک بودم که بخرم یا نه. هم اتاقی جدید دو تا کتاب از این مجموعه خرید و پیشنهاد داد که یکیشونو بخونم و اگر خوشم اومد بخرم.
بگذریم؛ عنوان کتاب برای من کژتابی داشت. فکر می کردم کتاب درباره صادق بودن با خود و توی زندگی شخصیه در حالیکه محتوای کتاب درباره تقلب، مخصوصا تقلب های کوچیکیه که مردم معمولی انجام میدن.
نویسنده که استاد اقتصاد رفتاری توی یکی از دانشگاه های آمریکاست(یادم نمیاد کدوم دانشگاه) اول نظریه ای رو درباره تقلب مطرح و بررسی می کنه به نام نظریه SMORC که می گه ما وقتی توی موقعیت تقلب کردن قرار می گیریم دست به تحلیل هزینه-فایده می زنیم؛ یعنی هزینه انجام عمل خلاف رو با منفعت ناشی از اون می سنجیم و براساس اون تصمیم می گیریم.پیشنهاد نظریهSMORC اینه که باید هزینه خلافکاری و قانون شکنی رو بالا برد. نویسنده چند نمونه موقعیت هزینه-فایده رو ایجاد می کنه تا این نظریه رو آزمایش کنه. بعد خودش نظریه دیگه ای بیان می کنه که می گه ما آدم ها هم می خوایم از  تقلب سود ببریم و هم می خوایم پیش خودمون آدم خوبی باشیم. و شروع می کنه این نظریه رو با متغییرهای مختلف آزمایش کردن.
چقدر  این کتاب راحت و روون بود. بی اندازه از خوندن شرح آزمایش ها و نظریه پردازی مبنی بر اون لذت بردم. نمی دونم آزمايشگاه علوم رفتاری توی ایران داریم یا نه اما طراحی آزمایش برای بررسی یک رفتار انسانی  خیلی برام جالب بود؛اینکه این پژوهشگرمسئله ای رو دیده بود(بحران اقتصادی 2008و سقوط شرکت انران)، در توضیح علت این مسئله نظریه قبلی رو ناکافی دونسته بود و دست به نظریه پردازی و آزمایش زده بود. کاری ندارم که سیاست یا اقتصاد چقدر به حرفی که از فضای آکادمیک میاد گوش می دن، صرف اینکه موضوعی  به این شکل بررسی بشه و پژوهشگر  از روی پژوهشش پیشنهاد هایی برای جامعه ارائه کنه خیلی باارزشه.
چون رشته انسانی نخوندم نمی تونم درباره نظریه نویسنده چیزی بگم. چه بسا کسی که علوم انسانی خونده بتونه به طراحی آزمایش ها یا نحوه نتیجه گیری از اون ها یا اصلا به ایده نویسنده ایراد بگیره یا نظریات دیگه ای در این باب ارائه بده.
حین خوندن کتاب بی اختیار  فکر  به این فکر می کردم  که چه جیزهایی که در ذهن آدمیزاد نمی گذره و چقدر ساده ان کسایی که هر مسئله ای رو به امور کلی ربط میدن و برای همه چیز حکم کلی صادر می کنن. نویسنده گفته بود زیان ما از تقلب های  کوچیک آدم های معمولی و غیر بزهکار  چندین برابر آدم های بزهکار(اونایی که رفتارشون از الگوی SMORCپیروی می کرد) بوده. توی ذهنم همین رو بسط می دادم به اقتصاد و سیاست و آموزش و هرکاری که دست انسان توشه  و با خودم فکر کردم غیر  از جاه طلبی و بی مسئولیتی و خیانتکاری که کار آدمای دغل کاره، هر مسئله ای می تونه از کارهای نادرست کوچیک آدم های معمولی نشات بگیره.خیلی جاها مطالب کتاب رو  توی ذهنم با دستورات اسلامی مقایسه کردم و یاد مفهوم تقوا و ذکر افتادم.
تجربه خیلی لذت بخشی بود:)
پ. ن :همین یک کارم مونده بود که وسط جنگ غزه برم کتابی رو بخونم که نویسنده ش متولد اسرائیله:/
        

25

          راهنمایی که بودم معلم عربی‌‌ای داشتیم که هر هفته آزمونی کوچک در ابتدای کلاس از ما می‌گرفت. امتحان مختصر پنج نمره‌ای. پایین برگه‌ هم باید نمره‌ی خودمان را حدس می‌زدیم و اگر حدسمان دقیق بود، نیم‌نمره اضافه می‌گرفتیم و اگر حدسمان غلط بود نیم‌نمره کم می‌کرد. در آن سال‌ها دقیقا نمی‌توانستم بفهمم چرا این کار را می‌کند و چه هدفی را دنبال می‌کند.
خواندن کتاب مصائب زندگی صادقانه من را به یاد آن سال‌ها انداخت. توی این کتاب هم به کرات آزمایش‌هایی برگزار می‌کنند تا فرضیه‌های مؤلف را بسنجند و من با خودم فکر کردم شاید خانم نصرالهی هم می‌خواست ما حواسمان به کاری که می‌کنیم جمع باشد. اگر احیانا تقلبی کرده‌ایم زمان نمره‌دادن به خودمان، با آگاهی از تقلب و ریاکاری‌مان نمره بدهیم.
آریلی در این کتاب اثبات می‌کند یادآوری اصول اخلاقی پیش از هر کاری منجر به کاهش بی‌اخلاقی و بی‌صداقتی می‌شود. یا اینکه ما در فریب دادن خودمان استادیم و با توجیه عقلی دروغ‌هایی که به خودمان می‌گوییم باور می‌کنیم. البته او نتایج غافل‌گیرکننده‌ی دیگری هم گرفته‌است مثل اینکه استفاده از پوشاک تقلبی در بی‌صداقتی تأثیر مستقیم دارد.
کتاب ده فصل مجزا دارد و در فصل نخست مدل بزهکاری عقلانی را توضیح می‌دهد که به طور کلی انسان‌ها ترجیح می‌دهند با پذیرفتن ضرر و زیان احتمالی و اندک به منفعتی بزرگ و قطعی دست پیدا کنند. و در هشت فصل پس از آن با آزمایش‌های متنوع اثبات می‌کند که این‌طور نیست. سازوکار بی‌صداقتی در انسان پیچیده‌تر از مدل ساده‌ی بزهکاری عقلانی است.
آریلی در فصل دهم نتیجه‌گیری‌ای کلی انجام می‌دهد و راهکارهای اندکی برای بهبود وضعیت اخلاقی پیشنهاد می‌کند.
        

27