رویای روزی که ...رویای روزی که ...آلیسون مک گی و 3 نفر دیگر4.69 نفر |6 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام10خواهم خواند4خرید این کتاب از کتابفروشیهاتوضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب رویای روزی که ...، نویسنده آلیسون مک گی.لیستهای مرتبط به رویای روزی که ...حانیه وحیدزادهکتاب های مادر، فرزندی برای کودکان5 کتابعشق مادرانه مادران و دختران مادران و پسرها01پستهای مرتبط به رویای روزی که ...زینب سادات رضازاده دنیای عجیب کتابها 343یادداشتهای مرتبط به رویای روزی که ...ZAHRA1402/04/03 کتاب زیباست ولی کتاب بزرگسال است کتاب کودک نیست! 06زینب سادات رضازاده1402/10/05 رویای روزی که .... را امروز در جلسه ای معلمی برایمان خواند... ابتدا داستانی معمولی به نظرم رسید، تا اینکه دختر داستان صفحه به صفحه بزرگتر و بزرگتر میشد ، میتوانستم خودم را در صفحات کتاب در لابه لای کارهای جدید پیدا کنم. در صفحه های آخر فرزندم را یافتم که روز به روز او هم بزرگتر میشود و روزی از پیشم خواهد رفت و ناگهان بغض در گلو و اشک معلم خواننده کتاب را دیدم... رویای روزی که موهایت نقره ای شدند من نیستم اما من را به خاطر بسپار... اشک های او به من چیزی تازه داد، چیزی که در کتاب نبود ....چه کسی میداند شاهد چه اتفاقاتی در زندگی اش هست ، اما میتواند همین امروز را زندگی کند و به کسانی که هنوز دارد عشق بورزد... شکوفه های سرخ را همین اکنون برچین ، زمان کهن سال آرام در گذر است، همین گل که اکنون به تو لبخند میزند ، فردا روز عمرش فانی خواهد بود ... 09رعنا حشمتی1400/11/07 اشک... 04زهرا میکائیلی1402/10/06 این کتاب را وقتی دخترم خیلی کوچک بود برای خودم خریدم. هربار خواندنش اشکم را درمیآورد. او هیچوقت مرا اینطور که هستم به یاد نخواهد آورد. اما کولهی خاطراتم از او روز به روز پرتر خواهد شد، تا روزی که دیگر من نباشم و هرچه مانده است را به او بسپارم تا خاطرات خودش را بسازد... 01زهرا عشقی مُعز1402/12/22 کتاب خوبی بود. البته کتاب مادر، نه کتاب کودک:) هرچند میتونست هدیه جالبی باشه از یک مادر ،به نوجوان ۱۳ تا ۱۶ ساله اش، ولی هرچی بود ، مناسب کودک نبود زیاد. نه اینکه مفاهیم بدی داشته باشه، نه. بدلیل عدم درک کامل مطلب، و همزاد پنداری کودک میگم. یک کتاب از جنس لطافتِ رویاهای مادرانه، برای فرزندانشون. یادمه کلاس ششم که بودم، یک معلم ورزش داشتیم خانم گنجهای، یه بار بهمون گفت، ماماناتون تا اینکه پاگشاتون چطور برگزار بشه و چی بپزن، فکر کردن. مادربودن این شکلیِ . و رویاهای این کتاب، منو یاد حرف معلمم انداخت. کتاب کاملا مامان طوره؛ اول میاد خاطرات خوب رو مرور میکنه، روزی که انگشت هاتو شمردم، روزی که کوچولوی من بود، و حالا که فرزند دلبندم هستی، و بعد؛ به آرزوی روزی که بزرگترشی و فلان... تا ..اونجا که خودت مادر شی، بچهات رو تو بغلت ببینم، و روزی که پیرمیشی موهات خاکستری میشه و من نیستم... .( همون الهی پیر بشی خودمون😄) 017فاطمه شاهواری1403/01/10 کتابی مناسب لطیف شدن و گریه کردن:)))))) 03