بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

رسم جهاد: تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی

رسم جهاد:  تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی

رسم جهاد: تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی

علی مشایخی و 2 نفر دیگر
4.0
10 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

20

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

26

کتاب رسم جهاد: تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی، گردآورنده علی مشایخی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به رسم جهاد: تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 13

روزی که با یکی از مسئولان سابق جهاد استان لرستان مصاحبه میکردیم ایشان خاطره جالبی به نقل از مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی تعریف کردند «زمانی که به ژاپن رفته بودم جلسه ای نیز با امپراتور وقت ژاپن داشتم پس از بحث و گفت وگو درباره برخی مسائل دوجانبه امپراتور به من گفت علی رغم اینکه ما تحولات انقلاب شما را دنبال میکنیم، ولی برای برخی از سؤالات خود پاسخ روشنی نداریم. اول اینکه ما مدتی است روی سازمانی در کشور شما به نام جهاد سازندگی مطالعه میکنیم چطور این نهاد توانسته در مدت کوتاهی مردم مناطق محروم را با خود همراه کند و بسیاری از آن مناطق را توسعه بدهد؟ دوم اینکه ما در اظهارات و سخنرانیهای مسئولان کشور شما دقت کردیم بدون هیچ نوشته مکتوب مشترکی، نوع خاصی از هماهنگی در گفتار بین شما وجود دارد چطور این هماهنگی به وجود آمده است؟ در کشور ژاپن علی رغم وجود نظام بوروکراتیک و ارتباطات مکتوب این هماهنگی به اندازه شما به وجود نیامده است. سوم اینکه برای ما سؤال است چرا این قدر مسئولان کشور شما مشتاق به ادامه تحصیل و کسب مدارج عالی اند؟ بعد آقای هاشمی به من گفتند: من در آن جلسه برای هیچ کدام از آن سؤال ها پاسخ مشخصی نداشتم.»

لیست‌های مرتبط به رسم جهاد: تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی

یادداشت‌های مرتبط به رسم جهاد: تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی

            همه¬ئ ما بی¬نهایت فیلم و سریال جنگی دیده¬ایم. اولین چیزی که در این فیلم¬ها جلب توجه می¬کند چفیه¬ئ دور گردن رزمنده¬ها است. حتی اگر لباس نظامی به تن نداشته باشند، یک چفیه دور گردن دارند که آنها را ازهمه نظامیان دنیا متمایز می¬کند. تقریباً هم همیشه یک حالت تزئینی به نظر می¬رسد. یک چیزی شبیه لباس فرم. شاید خیلی از ماها اصلاً لزوم استفاده از چفیه را ندانیم؛ چون معمولاً توی فیلمها کمتر کاربردش را دیده¬ایم. تا جایی که حتی چفیه داشتن نمادی از حزب¬الهی بودن به نظر می¬رسد. اما اگر کمی دقیق¬تر به ماجرا نگاه کنیم و پای خاطرات رزمندگان بنشینیم، متوجه می¬شویم که این تکه پارچه¬ی شطرنجیِ نخیِ سبُک چه کاربردهایی دارد. یکی از کاربردهایش استفاده به جای دستمال است. از همه نوعش. پاک کردن عرق و برداشتن شیء داغ و... گاهی به جای پانسمان از آن استفاده می¬کنند( یادم افتاد که توی فیلم¬ها این مورد را دیده¬ام) گاهی به جای طناب. گاهی روانداز. گاهی سفره و... یک ابزار ساده و دمِ دست و کاربردی. اما پای این تکه پارچه¬ئ شطرنجی کی به جبهه باز شد؟ آیا اولین¬بار در جبهه از آن استفاده شد؟
خیر... اولین کسانی که از چفیه استفاده کردند جهادگران بودند. جهادگرانِ جهاد سازندگی. سنگرسازان بی-سنگر. کسی نمی¬داند که اولین¬بار چه کسی از چفیه استفاده کرد. اما اولین¬بار بین بچه¬های جهاد بود. آنهایی که تصویر کار کردن¬شان را روی اسکناس بیست¬تومانی دیده بودیم و همیشه  خیال می¬کردیم این عکس کارگران و کشاورزان است. احتمالاً هیچ¬کدام¬مان هیچ¬وقت به آن عبارت کوچک«جهاد سازندگی» دقت نکردیم. 
دقت کرده باشیم یا نکرده باشیم هم معمولاً تصویر کاملی از « جهاد سازندگی» نداریم. عده¬ای از ما از جهاد سازندگی فقط یک اسم شنیده¬ایم و نمی¬دانیم جهاد چگونه شکل گرفت و چه خدماتی ارائه داد. 
شاید همین ندانستن «علی مشایخی» و «محمدرضا حسینی» را پای صحبت¬های مهندس «حسینعلی عظیمی» از جهادگران باسابقه نشاند تا خاطرات او را در کتاب «رسم جهاد» مکتوب کنند. اما نه خاطرات پراکنده و یا خاطراتی از سفرها و عملیات عمرانی. مهندس با تجربه¬ای که متأسفانه حالا باید عبارت « مرحوم» و «زنده¬یاد» را به اسم و عنوان ایشان بچسبانیم. درست همین حالا که این یادداشت در حال شکل¬گیری است. مرحوم« حسینعلی عظیمی» از چگونگی تشکیل جهاد گفته است و از مشکلات کار و موانع.