سرزمین گوجه های سبز (رمان)

سرزمین گوجه های سبز (رمان)

سرزمین گوجه های سبز (رمان)

هرتا مولر و 1 نفر دیگر
3.1
14 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

21

خواهم خواند

12

این کتاب، سرگذشت گروهی دانشجوست که هریک در اوج رژیم خفقان آور نیکلای چائوشسکی، ولایت فلاکت زده خویش را به امید زندگی و آینده ای بهتر ترک می گویند و به شهر می آیند؛ اما آمال و آرزوهای حال و آینده شان در شهری بر باد می رود که مصیبت بارتر از ولایتشان، تحت سیطره دیکتاتوری خون آشام به خود می پیچد. دردناک تر آن که هریک از دوستان راوی داستان نیز یا راه خیانت به او را در پیش می گیرند و یا دست به خودکشی می زنند؛ و گاه هر دو را. همسو با این زنهارخواری ها می خوانیم که چگونه دولت توتالیتر، در تمام زوایای زندگی خصوصی مردم نفوذ می کند و همه آنان، حتی پر صلابت ترینشان یا در برابر ستم پیشگان، سر بر خاکستر ذلت می سایند و یا در دفاع از آدمیت خویش جان می بازند. هرتامولر که خود از جان بدربردگان حکومت پلیسی چائوشسگو بود، اینک صادقانه ماجرای زندگی خویش را باز می گوید. او با کلامی گزنده و شاعرانه، صحنه به صحنه منظری از جامعه و نسلی را پیش روی ما می گشاید که ترس، دمار از روزگارشان در آورده بود. چشم اندازی خوفناک از قدرت افسار گسیخته ماموران پلیس و پاسداران که جیب و دهانشان را از گوجه های سبز پر می کنند؛ کارگران سلاخ خانه که خون تازه گاو می آشامند و پرولتاریای سر به راهی که هیچ کس خواستار ما حصل کارشان نیست؛ کارگرانی که گوسفندان حلبی و هندوانه های چوبی تولید می کنند. مولر راوی سرگذشت ملتی است که فساد و صبوری در اعماق مغز و روانشان ریشه بسته است. هرتامولر با بینشی اعجاب انگیز، قدرت تخیلی شاعرانه، درکی عمیق و خارق العاده دست به افشاگری درباره جهان ویران گر و لجام گسیخته زده است. سودویچ زایتونگ هرتامولر در کمال فصاحت و با زبانی شاعرانه به تشریح زشتی های روحی و مادی زندگی در یک رژیم توتالیتر پرداخته است. نیویورک تایکز بوک ریویو

پست‌های مرتبط به سرزمین گوجه های سبز (رمان)

یادداشت‌های مرتبط به سرزمین گوجه های سبز (رمان)

            ریویوو نسبتاً بی ربط به کتاب

عمیقاً جای خالی دوست صمیمی رو توی زندگیم حس میکنم، نه که هیچوقت نداشتما، دیگه ندارم. یکی مهاجرت کرد، یکی ازدواج کرد، یکی هم تصمیم گرفت دیگه دوست نباشه، چرا؟ الله اعلم. حالا تو این سن و سال آدم دیگه دوست هم به راحتی پیدا نمیکنه چه برسه به دوست صمیمی. آدمها به هم بی اعتماد شدن، و البته حق دارن، به محض اینکه یک قدم به یه نفر نزدیک بشی، پیش خودش میگه یعنی این چه نیتی داره؟ بگذریم....ه

در مورد کتاب

سرزمین گوجه‌های سبز داستان زندگی چند دختره که در رومانی در زمان حکومت چائوشسکو زندگی میکنند و در تلاش هستند تا زندگی بهتری داشته باشند اما... احتمالاً یا من در زمان مناسبی این کتاب رو نخوندم، یا اینکه واقعاً نظرات باعث شده انتظار من خیلی بره بالا! کتاب بدی نیست اما حجم غم و سخت خوانی توأمان کتاب خیلی من رو اذیت کرد. کتابی نیست که من به کسی پیشنهاد بدم اما قطعاً کسی بخواد بخونه بهش نمی‌گم نخون. از نظر من اورریتده. یک فیلمی دیدم قبلاً به اسم «چهار ماه و سه هفته و دو روز» که فضاش خیلی شبیه به این کتابه هر چند نویسنده و کارگردان اقتباس از این کتاب رو گردن نگرفتن ولی خب اونم آش دهن سوزی نبود