بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

وغ وغ ساهاب

وغ وغ  ساهاب

وغ وغ ساهاب

3.5
14 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

7

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

این کتاب چاپ دیگری است از "وغ وغ ساهاب"، اثر صادق هدایت. وی برای ترسیم کاریکاتوری موجز و زنده از وضع فرهنگ و ادبیات ایران، "نوع" ادبی تازه ای به نام "قضیه" ابدا کرد. این نوشته ها ترکیبی خلاق از نظم و نثر و طنز و جد است. هدایت اغلب قصه های وغ وغ ساهاب را در نکوهش از جنبه های گوناگون ابتذال فرهنگی و ادبی دوره خود نوشته است.

یادداشت‌های مرتبط به وغ وغ ساهاب

            قضیه‌هایی که پسندم نیست

مانده‌ام چه بنویسم درباره‌اش. نه شعر بود نه نثر. اگر شعر بود، خیلی‌هایش وزن و قافیه درست و حسابی نداشت. نظم هم نمی‌شد اسمش را گذاشت‌. بعضی‌‌هاش نمیچه قصه‌ای داشت. بعضی هایش که در هیچ قالبی نمی‌گنجید. بعضی‌هاش، مثل «ساق پا»، جز گفتن حرف‌های آروتیک، جیزی نداشت. چندتایی هم مضمون‌های به درد بخور داشت. در برخی‌ از این مثلا داستان‌ها، با اسلام و مسلمانان کَل می‌انداخت. یکی که در وصف گیاهخواری بود و مدح ویتامین می‌کرد. گرچه در شناسنامه کتاب، نوشته «داستان‌های کوتاه فارسی»، ولی هدایت اسم هم کدام را گذاشته «قضیه». من این کتاب را نپسندیدم و نه به علاقمندی به شعر و نه به علاقمندان داستان، پیشنهاد نمی‌کنم. فقط کسانی بخوانند که مجبورند از پیشینه داستان فارسی سر در بیاورند. همین.

بعد از تحریر:
چند خطی درباره‌ی نقد «قضیه»های هدایت و «وغ‌وغ ساهاب» که ظاهراً ابداع خودش است خواندم. کمی نگاهم را به نثر و شعر درهم‌برهم و آسمان‌ریسمان‌بافی‌ها و غلط‌های عمدیِ املایی عوض کرد. ولی هنوز بر این باور هستم که «احتمال نمی‌دهم به کسی پیشنهادش کنم. خیلی حرفی برای گفتن ندارد. گرچه در بند قبل از تحریر هم گفتم برخی مضمون‌های پدرمادردار داشت.»

ظاهراً در نوشتن این کتاب مسعود فرزاد هم نقش داشته.
          
            وغ‌وغ ساهاب، نام کتابی‌ست به قلمِ «صادق هدایت» و «مسعود فرزاد»، در این کتاب ۳۴قضیه(روایت) به اضافه‌ی یک «تقدیم نومچه» به شکلِ  طنز به نام‌های (کینگ کونگ، خارک، تیارت، انتقامِ آرتیست، خیابان لختی، طبع شعر، مرثیه شاعر، چگونه یزعل متولد شد، دوغلو، جایزه نوبل، جایزه نومچه، آقای ماتم‌پور، گنج، فرویدیسم، موی دماغ، شخص لادین و عاقبت اوی، چهل دخترون، تق ریز نومچه، برنده لاتار، داستان باستانی یا رومان تاریخی، خواب راحت، دکتر ورونف، آقابالا و اولاده کمپانی لیمیتد، میزان تروپ، وای به حال نومچه، عشق پاک، میزان‌العشق، اسم و فامیل، اختلاط نومچه، ویتامین، ساقپا، عوضکردن پیشونی، رمان علمی و کنفیکون) در قالبِ‌ شعر و نثر روایت شده است.

هر کدام از این قضایا داستان جداگانه‌ای را روایت می‌کند و داستان‌ها ارتباطی بهم ندارند، ضمنا اینکه کدامیک به قلمِ «صادق هدایت» است و کدامیک به قلمِ «مسعود فرزاد» برای بنده‌ی حقیر واضح و مبرهن نیست اما با مطالعه‌ی ریویوی جناب‌ آقای «احمد شربیانی» به نقل از ایشان می‌نویسم که ۱۲ تا از قضایا را نویسنده‌ها مشترکا و ۱۱ داستان را هر کدام به تنهایی نوشته‌اند.

وجه مشترکِ تمام قضایا این است که هر دو نویسنده عمدا در نوشتارِ لغات در داستان و حتی در نامِ قضایا از غلط‌های املایی بسیار زیادی استفاده کرده‌اند، مثلا نوشته‌اند: تیارت(تئاتر)، خوروس(خروس)، دوغلو(دوقلو)، غایم(قایم)، قومپانی(کمپانی)،فوروش(فروش)، فیلوزوف(فیلسوف)، اسفاهون(اصفهان)، فرنگسون(فرنگستان)، تغس(تخص)، واز(باز)، قحتی(قحطی)، غلط(غلت)، غدغن(قدغن)، تلیفان(تلفن)، تیلغلاف(تلگراف) و ... .

پرداختن به نقد در قالب طنز یکی از کارهایی بود که در این قضایا انجام شد مثلا در قضیه‌ی «مرثیه شاعر» چند بیت زیر را که بخوبی نقدی بر نحوه‌ی برخوردِ ما با اطرافیان است به شکلِ نقدی شیرین در قالبِ طنز می‌خوانیم:
« تا زنده‌ها بدانند که ما قدر دانیم٬ قدرِ اسیرانِ‌ خاک را ما خوب می‌دانیم. 
اگر زنده بود٬ فحشش می‌دادیم٬ تو مجامعِ خودمان راهش نمی‌دادیم. 
اما چون تصمیم داریم ترقی بکنیم٬ اینست که از مردنش اظهار تاسف می‌کنیم.»

و یا در قضیه‌ی «ویتامین» که با توجه به آنکه از گیاه‌خوار بودنِ صادق هدایت مطلعیم پس می‌توانیم تشخیص دهیم که حداقل این یکی از آن ۱۱ قضیه‌ایست که او به تنهایی نگارش نموده البته شاید اینطور باشد٬ اوج خلاقیت را می‌بینیم که نویسنده در قالب طنز هم به فواید گیاه‌خواری پرداخته و هم به نقد و تمسخر حضرات.

در کل از نظر من کتابی بود که اوقات فراغتِ من را به نیکی پر کرد و از خواندنِ‌ هیچکدام از قضایا خسته نشدم اما از همه‌ی آنها لذت هم نبردم که البته کاملا طبیعی است وقتی این تعداد داستان در یک کتاب جمع‌آوری می‌گردد، اگر امکانش میسر بود که می‌دانستم کدام‌یک از قضایا را صادق هدایت به تنهایی نوشته بدون شک بهتر می‌توانستم نظر دهم اما با خواندنِ این مجموعه در اینکه صادق هدایت استعدادِ طنزنویسی داشته مطمئن شدم اما یک مورد مهم این است که داشتنِ استعداد به تنهایی کافی نیست اگر آن را شکوفا نکنیم، برای همین شاید اگر زنده می‌ماند می‌توانست به استعدادِ خود پر و بال دهد و همه‌ی ما را شگفت زده کند. 

نقلِ قولی می‌کنم از «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی مشهور و دوست داشتنیِ ژاپنی که در کتابِ «وقتی از دویدن صحبت می‌کنم در چه موردی صحبت می‌کنم» فرموده‌اند: «استعداد مهمترین چیزی است که یک نفر برای نویسنده شدن لازم دارد اما به تنهایی کافی نیست چون ممکن است شخصی استعدادِ نابی در سبکی از نویسندگی داشته باشد اما نتواند آنطور که باید به شکلِ صحیحی از استعدادِ خود بهره ببرد». به همین منظور من صادق هدایت را نویسنده‌ی بزرگی می‌دانم و او در حال حاضر یکی از پنج نویسنده‌ی مورد علاقه‌ام است اما در مورد طنزنویسی نظرم این است که او خام و بی‌تجربه بود اما تکرار می‌کنم استعدادِ لازم برای شکوفاییِ‌‌ آن را داشت حتی اگر پس از شکوفا کردنش به کیفیتِ سبکِ اصلیِ او نمی‌رسید.

همانند روالِ گذشته، بنده‌ی حقیر به کتاب‌هایی که مجموعه‌ای هستند از داستان‌های کوتاه به هر کدام از قضایای این کتاب نمره‌ی جداگانه‌ای داده‌ام به شرح: 
کینگ کونگ ۳ستاره، خارکن ۴ستاره، تیارت ۲ستاره، 
انتقامِ آرتیست ۲ستاره، خیابانِ لختی ۲ستاره، طبع شعر ۳ستاره، مرثیه شاعر ۴ستاره، چگونه یزعل متمول شد ۴ستاره، دوغلو ۳ستاره، جایزه نوبل ۵ستاره، جایزه نومچه ۲ستاره، آقای ماتم‌پور ۴ستاره، گنج ۴ستاره، فرویدیسم ۴ستاره، موی دماغ ۴ستاره، شخص لادین و عاقبت اوی ۲ستاره، چهل دخترون ۳ستاره، تق ریز نومچه ۱ستاره، برنده لاتار ۴ستاره، داستان باستانی یا رومان تاریخی ۲ستاره، خواب راحت ۲ستاره، دکتر ورونف ۴ستاره، آقابالا و اولاده کمپانی لیمیتد ۴ستاره، میزان تروپ ۲ستاره، وای به حال نومچه ۲ستاره، عشق پاک ۲ستاره٬ میزان‌العشق(مبحث علمی) ۳ستاره٬ اسم و فامیل ۱ستاره٬ اختلاط نومچه ۳ستاره، ویتامین ۵ستاره، ساقپا ۳ستاره، عوض کردن پیشونی ۳ستاره، رمان علمی ۲ستاره، کنفیکون ۳ستاره، که کلا ۹۹ ستاره برای ۳۴ قضیه است، پس میانگین ۲.۹۱ گردش کنیم ۳ستاره بدست می‌آید که آن‌را برای این کتاب درج می‌کنم.
          
            وغ‌وغ ساهاب، نام کتابی‌ست به قلمِ «صادق هدایت» و «مسعود فرزاد»، در این کتاب ۳۴قضیه(روایت) به اضافه‌ی یک «تقدیم نومچه» به شکلِ طنز به نام‌های (کینگ کونگ، خارک، تیارت، انتقامِ آرتیست، خیابان لختی، طبع شعر، مرثیه شاعر، چگونه یزعل متولد شد، دوغلو، جایزه نوبل، جایزه نومچه، آقای ماتم‌پور، گنج، فرویدیسم، موی دماغ، شخص لادین و عاقبت اوی، چهل دخترون، تق ریز نومچه، برنده لاتار، داستان باستانی یا رومان تاریخی، خواب راحت، دکتر ورونف، آقابالا و اولاده کمپانی لیمیتد، میزان تروپ، وای به حال نومچه، عشق پاک، میزان‌العشق، اسم و فامیل، اختلاط نومچه، ویتامین، ساقپا، عوضکردن پیشونی، رمان علمی و کنفیکون) در قالبِ‌ شعر و نثر روایت شده است.

هر کدام از این قضایا داستان جداگانه‌ای را روایت می‌کند و داستان‌ها ارتباطی بهم ندارند، ضمنا اینکه کدامیک به قلمِ «صادق هدایت» است و کدامیک به قلمِ «مسعود فرزاد» برای بنده‌ی حقیر واضح و مبرهن نیست اما با مطالعه‌ی ریویوی جناب‌ آقای «احمد شربیانی» به نقل از ایشان می‌نویسم که ۱۲ تا از قضایا را نویسنده‌ها مشترکا و ۱۱ داستان را هر کدام به تنهایی نوشته‌اند.

وجه مشترکِ تمام قضایا این است که هر دو نویسنده عمدا در نوشتارِ لغات در داستان و حتی در نامِ قضایا از غلط‌های املایی بسیار زیادی استفاده کرده‌اند، مثلا نوشته‌اند: تیارت(تئاتر)، خوروس(خروس)، دوغلو(دوقلو)، غایم(قایم)، قومپانی(کمپانی)،فوروش(فروش)، فیلوزوف(فیلسوف)، اسفاهون(اصفهان)، فرنگسون(فرنگستان)، تغس(تخص)، واز(باز)، قحتی(قحطی)، غلط(غلت)، غدغن(قدغن)، تلیفان(تلفن)، تیلغلاف(تلگراف) و ... .

پرداختن به نقد در قالب طنز یکی از کارهایی بود که در این قضایا انجام شد مثلا در قضیه‌ی «مرثیه شاعر» چند بیت زیر را که بخوبی نقدی بر نحوه‌ی برخوردِ ما با اطرافیان است به شکلِ نقدی شیرین در قالبِ طنز می‌خوانیم:
« تا زنده‌ها بدانند که ما قدر دانیم٬ قدرِ اسیرانِ‌ خاک را ما خوب می‌دانیم.
اگر زنده بود٬ فحشش می‌دادیم٬ تو مجامعِ خودمان راهش نمی‌دادیم.
اما چون تصمیم داریم ترقی بکنیم٬ اینست که از مردنش اظهار تاسف می‌کنیم.»

و یا در قضیه‌ی «ویتامین» که با توجه به آنکه از گیاه‌خوار بودنِ صادق هدایت مطلعیم پس می‌توانیم تشخیص دهیم که حداقل این یکی از آن ۱۱ قضیه‌ایست که او به تنهایی نگارش نموده البته شاید اینطور باشد٬ اوج خلاقیت را می‌بینیم که نویسنده در قالب طنز هم به فواید گیاه‌خواری پرداخته و هم به نقد و تمسخر حضرات.

در کل از نظر من کتابی بود که اوقات فراغتِ من را به نیکی پر کرد و از خواندنِ‌ هیچکدام از قضایا خسته نشدم اما از همه‌ی آنها لذت هم نبردم که البته کاملا طبیعی است وقتی این تعداد داستان در یک کتاب جمع‌آوری می‌گردد، اگر امکانش میسر بود که می‌دانستم کدام‌یک از قضایا را صادق هدایت به تنهایی نوشته بدون شک بهتر می‌توانستم نظر دهم اما با خواندنِ این مجموعه در اینکه صادق هدایت استعدادِ طنزنویسی داشته مطمئن شدم اما یک مورد مهم این است که داشتنِ استعداد به تنهایی کافی نیست اگر آن را شکوفا نکنیم، برای همین شاید اگر زنده می‌ماند می‌توانست به استعدادِ خود پر و بال دهد و همه‌ی ما را شگفت زده کند.

نقلِ قولی می‌کنم از «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی مشهور و دوست داشتنیِ ژاپنی که در کتابِ «وقتی از دویدن صحبت می‌کنم در چه موردی صحبت می‌کنم» فرموده‌اند: «استعداد مهمترین چیزی است که یک نفر برای نویسنده شدن لازم دارد اما به تنهایی کافی نیست چون ممکن است شخصی استعدادِ نابی در سبکی از نویسندگی داشته باشد اما نتواند آنطور که باید به شکلِ صحیحی از استعدادِ خود بهره ببرد». به همین منظور من صادق هدایت را نویسنده‌ی بزرگی می‌دانم و او در حال حاضر یکی از پنج نویسنده‌ی مورد علاقه‌ام است اما در مورد طنزنویسی نظرم این است که او خام و بی‌تجربه بود اما تکرار می‌کنم استعدادِ لازم برای شکوفاییِ‌‌ آن را داشت حتی اگر پس از شکوفا کردنش به کیفیتِ سبکِ اصلیِ او نمی‌رسید.

همانند روالِ گذشته، بنده‌ی حقیر به کتاب‌هایی که مجموعه‌ای هستند از داستان‌های کوتاه به هر کدام از قضایای این کتاب نمره‌ی جداگانه‌ای داده‌ام به شرح:
کینگ کونگ ۳ستاره، خارکن ۴ستاره، تیارت ۲ستاره،
انتقامِ آرتیست ۲ستاره، خیابانِ لختی ۲ستاره، طبع شعر ۳ستاره، مرثیه شاعر ۴ستاره، چگونه یزعل متمول شد ۴ستاره، دوغلو ۳ستاره، جایزه نوبل ۵ستاره، جایزه نومچه ۲ستاره، آقای ماتم‌پور ۴ستاره، گنج ۴ستاره، فرویدیسم ۴ستاره، موی دماغ ۴ستاره، شخص لادین و عاقبت اوی ۲ستاره، چهل دخترون ۳ستاره، تق ریز نومچه ۱ستاره، برنده لاتار ۴ستاره، داستان باستانی یا رومان تاریخی ۲ستاره، خواب راحت ۲ستاره، دکتر ورونف ۴ستاره، آقابالا و اولاده کمپانی لیمیتد ۴ستاره، میزان تروپ ۲ستاره، وای به حال نومچه ۲ستاره، عشق پاک ۲ستاره٬ میزان‌العشق(مبحث علمی) ۳ستاره٬ اسم و فامیل ۱ستاره٬ اختلاط نومچه ۳ستاره، ویتامین ۵ستاره، ساقپا ۳ستاره، عوض کردن پیشونی ۳ستاره، رمان علمی ۲ستاره، کنفیکون ۳ستاره، که کلا ۹۹ ستاره برای ۳۴ قضیه است، پس میانگین ۲.۹۱ گردش کنیم ۳ستاره بدست می‌آید که آن‌را برای این کتاب درج می‌کنم.