بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

لیست‌های کتاب

در کشاکش دین و دولتزوال و فروپاشی ساسانیانخدمات متقابل اسلام و ایران

ایران من ۱ - تاریخ قدیم

6 کتاب

همانطور که قبلا وعده داده بودم درباره حقیقتی به نام ایران مجموعه لیست هایی خواهم نوشت . ولی قبل از معرفی این لیست به نظر لازم است نکاتی را بنویسم . نخست اینکه من مقوله ای به نام وطن را صرفا یک سری سرحدات سرزمینی با تاریخی متشکل از یک سری وقایع سیاسی که آن‌ها نیز عمدتا مجموعه ای از بازی های قدرت طلبانه باشند نمی‌دانم چه که در این صورت در مورد بسیاری از مسائل برای مثال انقلاب شگرف سال ۵۷ در ایران به خطا می‌رویم . ( برشمردن این انقلاب به عنوان یک پدیده شگرف در تاریخ سرزمین ما به معنای جهت گیری سیاسی خاص من نیست بلکه ماهیت این رویداد در تاریخ جهان است که آن را برازنده چنین لقبی می‌کند ، به این موضوع در توضیحات لیستی دیگر از کتاب های مربوط به ایران بر خواهم گشت) وطن در نظر من جز آنچه که گفته شد ، یک موجودیت و هستی زنده برخوردار از پارامترهای مختلف و بعضا هوشمندانه به اصطلاح پیکره ای زنده و دارای نوعی هوش فراگیر و کیهانی است و این هوش کیهانیهستی ای واقعی دارد و آن هوش کیهانی ماورایی مد نظرم نیست . اینکه در سرزمینی مثل ایران موزیسین آن و خواننده اش کسانی چون حسین علیزاده و کلهر و لطفی و شجریان و اندیشمندان و ادبایش کسانی چون بهاءالدین خرمشاهی، هوشنگ ابتهاج ، ژاله آموزگار ، ایرج افشار ، حافظ و سعدی و ... می‌شود ولی همین ها در سرزمینی همچون آلمان کسانی چون واگنر ، نیچه ، شوپنهاور ، هگل و در روسیه بولگاکوف ، تالستوی ، داستایوفسکی، چخوف ، نابوکوف ، تورگنیف و... را میسازد و بین زادگاه و تفکر و جنس هنر بسیارانی چون موتسارت ، بتهوون هایدن ، آلبینونی ، پورسل و ... ارتباطی میبینیم برگرفته از همین واقعیت است .درواقع من وطن را پیکره ای زنده مینامم و همانطور که داده های شکل گیری بدن یک موجود زنده در هسته های معنایی ای به نام DNA قرار دارد ، وطن را نیز هسته هایی معنایی تشکیل میدهند و شخصیت و روان این پیکره چنانکه در موجودات زنده می‌بینیم وجودی و هاله ایست فراگیر که من آن را اقلیم فرهنگی مینامم . کوروش ،مانی ، میترا ،زرتشت ، رستم ،زال ، سیمرغ محمد ، علی ، حسین ، علی ابن موسی الرضا همه اینها هر کدام چه آنچنانکه یک اسطوره وجودی موهوم ، خیالی یا غلو شده باشند یا همچون تاریخ نه آنگونه که بوده اند و زیسته اند بلکه آنگونه که در اسناد مختلف روایت شده اند همه جلوه هایی از این پیکره معنایی محسوب می‌شوند . گفتم محمد ، علی ، حسین وووو و حتما توجه دارید که اینها شخصیت هایی نه خیالی بلکه از شبه جزیره حجاز اند و چه بسا ممکن است حتی بسیاری از مخاطبین این متن تحت تاثیر القائاتی عمدتا ناشی از فضای مجازی از این سخن من برآشفته شده باشند به همین دلیل توضیحاتی ضروری می‌نماید . نخست آنکه این اقلیم فرهنگی همچون دستگاه ژنتیک یک بدن ماهیتی پویا دارد که در آن قرض گرفتن قطعاتی از داده ها از دیگر پیکره ها و از طرفی جهش هایی برای تداوم حیات آن موجود زنده ضروریست . ایرانیان در دوره ای موسوم به وره مانوی با نواحی شرق آسیا بخصوص چین بده بستان های فرهنگی داشته اند ، همین جریان باعث ورود بسیار داده های مربوط به اقلیم های هندوستان و چین و در مجموع شرق آسیا به فرهنگ ایرانی و از طرفی تاثیراتی متقابل بر این سرزمین ها شد ، چنانکه اگر کسی آثار سنتی سرزمین چین را بخواند متوجه شباهت شگفت انگیز آن با جامعه سنتی ایران می‌شود و از طرفی هر ورزشی برای خود فلسفه و معناهایی غنی در پشت خود دارد ، همانطور که می‌شود برای فوتبال چنین معناهایی را چنان پررنگ یافت که فوتبال در جهان امروز به زیست جمعی و حیات سیاسی هر سرزمینی اثرات خیره کننده ای دارد ورزش هایی چون کونگ فو ، کشتی ، ورزش زورخانه ای و ووشو نیز میتوان نظامی اخلاقی و آموزه هایی فرهنگی دید به همین دلیل همواره وقتی به شباهت های خیره کننده ی بین این ورزش ها نگاه کرده ام کونگ فو را صورتی دیگر از همان کشتی و ووشو را صورتی دیگر از ورزش زورخانه ای و مسائلی چون اخلاقیات سامورایی را وجهی دیگر از فرهنگ پهلوانی در ایران یافته و بلافاصله توجهم به سمت بده بستان های این اقلیم های فرهنگی در حدود عهد مانی رفته است . در دوره ای دیگر بر خلاف القائات بسیار بدخواهان ایرانیان به علت شبیه یافتن آموزه های امامان و تشیع این صورت معنایی و نظام فرهنگی برای تداوم حیات آن پیکره معنایی که وطنش مینامیم انتخاب کردند که اگر کسی آشنا به تاریخ امامان باشد از تاثیر شگفت انگیز آن ها بر احیای ایران و شخصیت بخشیدن به ایرانیان پس از حمله اعراب به سرزمین ما بخصوص در دوران امامت مولا علی ، امام رضا ، امام جواد و امام هادی می‌شوند و دلیل ارادت بیش از حد ایرانیان به این بزرگواران نه اینکه برخاسته از یک احساس کور مذهبی که بر اساس عقلانیت و درایتی عمیق بوده است . دوست داشتم بیشتر در این باب و بسیاری مسائل دیگر بخصوص خرافات مدرن و اشتباهاتی که در فهم تجدد در قرن اخیر در ایران صورت گرفته است نیز سخن بگویم ولی افسوس مه در این مقال به علت محدودیت تعداد کاراکترها فرصت این مباحث نیست و ادامه آن را به توضیحات لیست های بعد که باز هم در باب مفهوم ایران خواهم نوشت و مطالعه خودتان از کتاب هایی که معرفی خواهم کرد موکول می‌کنم

چوپان دروغگوباز باران با ترانهلباس جدید پادشاه

نخندید ، بخونید

10 کتاب

درست دیدید، عنوان این لیست کتاب همینه ، نخندید ، بخونید . این لیست اختصاص داره به کتاب‌هایی که ممکنه یک خواننده حرفه ای با دیدنشون به خنده بیاد و یا حتی فکر کنه خواستم مسخرش کنم که خوندن چنین کتاب‌هایی رو بهش پیشنهاد کردم . ولی نه ، هیچم شوخی نیست ، کسی رو هم نخواستم مسخره کنم . قضیه بوی جوی مولیان ( به تعبیر خیلی از اهل دلاش بوی موی جولیان) و فعال شدن کودک درون و زنده شدن خاطرات نوستالژیک هم نیست . کتاب‌هایی که تو این لیست قرار میدم داستان‌هایین که برای رده های سنی هفت تا ده سال و نهایتا نوجوانان نوشته شدن . ولی غرض نویسنده ، فقط سرگرم کردن ذهن کنجکاو کودکان نیست ، این کتاب‌ها برای هر کسی ، با هر سنی ، با هر سطح مطالعه و مدرک و تخصصی خوندنشون میتونه مفید ، تامل برانگیز و تجربه‌ای به یادموندنی باشه . بخشی از این آثار احساسات نابی که در دوران کودکی با کتاب های خوش نقش و نگار دبستانیمون گذاشتیمشون تو یه صندوقچه و درشون رو بستیم رو زنده می‌کنن ، به عبارتی ، یک فرم نااااب زیستن و بودن و صفا و زلالی و رقت قلب و احساس رو بهمون میبخشن . بخشیشون هم مثل بارانن ، هر بار مطالعه کتاب همون حس ریختن قطرات بارون روی سرمون رو تداعی می‌کنن ولی هر باااار و باراااان تجربه ای منحصر بفرد و تازه و عییین اولین برخوردمون با این پدیده پر از انرژی و طراوت رو بهمون میبخشن. منتها این بار قرار نیست قطرات رو سرمون بریزن ، این کلمات و معانی هستن که به سرمون فرو میریزن و قلبمون رو نمناک و معطر میکنن . شاید هم چشمه های خشکیده چشممونو این باران دوباره به جوشش در بیاره و وجودمون رو بهاری و شفففاف و سرسبز و البته پربار میکنن . کتابها فرقی نکردن ، ما فرق کردیم و همین خوندن این آثار رو برای ما تبدیل به تجربه تازه و پربارتری میکنه . همونطور که نگاه ماست ، عمق ، فرم و زاویه دیدمون به عناصر و پدیده های دنیا که به تجربه هر کدوممون از زیستن در این دنیا و دریافت سعادت یا شقاوت تاثیر میذاره . برای داشتن والاترین تجربه زیست در این دنیا هم انسان ها نه لازمه دریا رو دوشقه کنن ، نه رو آب راه برن ، نه پرواز و طی الارض کنن ، نه با نگاهشون قطار رو منوقف بکنن اکثر این چیزها صرفا استعاره هایی برای به تصویر کشیدن اون تجربه ناب درونی این اشخاص بوده . اونها صرفا یاد گرفتن که به دنیا و مافیها چجور نگاه کنن همین . همچنانکه در داستان کوتاه زیر این تجربه از زبان عارف خراسانی والامرتبه بوسعید ابوالخیر روایت این حالات نقل شده : شیخ ما را گفتند:((فلان کس بر روی آب راه میرود!))گفت:((سهل است! چغزی وصعوه ای نیز بر روی آب می رود.)) گفتند:((فلان کس در هوا می پرد!))گفت:((زغن و مگس نیز در هوا می پرد.)) گفتند:((فلان کس در یک لحظه٬از شهری به شهری می رود!))شیخ گفت:((شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می رود...این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست!)) مرد آن بودکه در میان خلق بنشیند وبرخیزد وبخورد وبخسبد وبخرد وبفروشد ودر بازار در میان خلق ٬ستد وداد کند و زن خواهد و با خلق در آمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.

روان شناسی حماقتنابخردی های پیش بینی پذیر: نیروهای پنهانی که به تصمیم ما شکل می دهندکی بود کی بود؟

در باب حماقت و فریب

15 کتاب

توجه ۱: در ابتدا قصد داشتم برای فریب و حماقت هر کدوم یک لیست بسازم ولی چون این دو واژه مباحثی در هم تنیده رو پوشش میدن تصمیم گرفتم هر دو رو در یک لیست تحت یک عنوان قرار بدم . درواقع احمق ها همونایین که به راحتی فریب می‌خورن . خواه از خود یا دیگری ، یا نه تحت شرایط محیط و یا توهمات خود . توجه ۲- در توضیحات زیر هرکجا از واژه حماقت استفاده کردم میشه ما به ازایی معنایی برای فریب به کار برد، باز هم صدق میکنه توجه ۳ - در این لیست کتابهایی در رده سنی کودکان و نونهالان قرار دادم که به نظرم همه باید دوباره بخونیم این به منزله توهین به مخاطب نیست. خودم هم گاهی به اون نقاط کور و افکار و عواطف و داستان هایی که کلاس دوم و سوم خوندیم ولی الان به صورت سایه روشن های افکار و عواطف کودکیم باقی موندن رجوع می‌کنم مثل کتابهای لباس جدید پادشاه ،چوپان دروغگو و پینوکیو .همچنین یکسری کتابها هستن که هیچگاه کهنه نمیشن و برای هر انسانی با هر سطح سن و معلوماتی پیام هایی ناب دارن و بریم سراغ شرح این لیست : به لحاظ فکری و ذهنی ما گاهی (آیا واقعا گاهی؟) نا امیدکننده و بسیار پایین تر ازسطح انتظارات ظاهر میشیم ، این به معنی پایین بودن پتانسیل ها و کیفیات ذهنی ما نیست بلکه عوامل دیگری در این ماجرا دخیلن ، عواملی که گاهی از مژه های چشممون بهمون نزدیکترن ، وسواسان خناسی که حتی اون‌ها رو حس هم نمی‌کنیم ولی ما رو تبدیل به موجودات مضحکی میکنن . این عوامل ممکنه در هرجایی که حتی فکرش رو هم نمیکنیم دیده بشن . فعلا زوده دست به یک تقسیم بندی تمیز و میلیمتری در باب صور مختلف یا عوامل پیدایش حماقت در رفتار و ذهنیاتمون بزنم صرفا به همینقدر کفایت می‌کنم : گاهی منبع حماقت در درون ماس ، گاهی بیرون . گاهی از گذشته و در قالب ژنتیک بهمون به ارث رسیده گاهی در قالب یه فناوری مدرن مثل اینترنت و فضای مجازی ، گاهی هم حاصل نظامات فکری مدرن و به روز هستن که بر همین اساس اصطلاحاتی همچون خرافات مدرن شکل گرفته . گاهی چون چیزی استفاده کردیم احمق ظاهر میشیم مثل انواع مواد مخدر توهم زا گاهی هم توسط دیگرانی احمق ، احمق به نظر رسیدیم فقط تصور کنید وقتی گالیله و کوپرنیک برای اولین بار تفکرات قدیمی درباره زمین تخت یا مرکزی رو زیر سوال بردن توسط حتی بی سواد تربن افراد زمانه چجور مورد تمسخر و حتی تکفیر قرار گرفتن و گاهی احمق ظاهر شدیم چون تحت فشار محیط از اون احمق ها پیروی کردیم فقط تصور کنید پیروی میلیون ها نفر از هیتلر رو و یا مصری هایی که به خاطر پرستش سگ و گربه تسلیم ارتش کمبوجیه پادشاه ایران شدن . گاهی چون خیلی فشار رومون زیاد بوده احمق ظاهر شدیم گاهی چون هیچ کس نبوده بهمون بگه بالای چشمت ابرو و به همین دلیل پیوسته ، هر بار یک پله بیشتر در حماقت و البته غرور و خود زیاد بینیمون غرق شدیم . از بحث صورتهای مختلف حماقت و عوامل دخیل بگذریم . حماقت خوبه یا بد؟ فضیلته؟ رذیلت؟ خنثاس؟ و اگر حد وسطی هست کجا؟ تا کجا احمقیم ؟ تا کجا عاشقیم؟ تا کجا شجاعیم؟ تا کجا به روزیم؟ تا به کجا وظیفه شناسیم ؟ تا کجا علم گراییم ؛ ظاهر پرستیم؟ ؛ معناگراییم؟ ؛ عقلانی ایم ؟ تا کجا وطن پرستیم یا جهان وطنیم؟ تا به کجا مغروریم ؟ یا نه .هیچکدوم .فقط احمقیم این لیست که به مرور تکمیل میشه در باب این موضوعات و موضوعات بسیار دیگه که به شمار و حضور ذهن نمیان حرف‌های زیادی برای ما داره .

اسطوره خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشه های تعارض مدرناسفند وحشی: پژوهشی درباره سحر و جادو در فرهنگ عامه ایران

خرافات

2 کتاب

خرافات چیست؟ این سوالیه که اغلب ، افراد بدون توجه بهش طبق یکسری پیشفرض های خودشون در این باب نتیجه میگیرن و خرافات رو چیزی مربوط به عالم دین و مذهب و ماورا تصور میکنن . و منشا خرافات رو دین میبینن حتی گاهی از این فراتر میرن و انصاف رو رعایت نمیکنن و حتی خخخود دین رو هم پدیده ای خرافی میبینن . من معمولا برای واژگانی از این دست که نیاز به بیتشی عمیق و دامنه اطلاعات بالایی دارن ، طبق اطلاعات ، تجربیات زیسته ، خوانده ها ، اندیشه ها و نوشته های روزمرم تعاریف خاص خودم رو ارایه میدم . تعاریفی با توجه به المان هایی که امروزه معمولا اندیشه وران بهشون توجهی نمیکنن . بر همین اساس تعریف خاص خودم‌رو از منشا خرافات دارم : 《خرافه چیزیه حاصل همزیستی درازمدت ذهنی کوچک با پدیده ای بزرگ ، عمیق و پیچیده و معمولا نهانی و نادیدنی . درواقع هر تصور غلطی که بر اثر نادانی ما ایجاد میشه رو میشه خرافه نام گذاشت》 اذهان گوچک معمولا وقتی در برابر پدیده ها و تعاریفی که نمیتونن ازشون سر در بیارن دشت به هر تلاش و وسیله ای میزنن تا از اون مقولات تعریفی مناسب سطح و ذهن خودشون به دست بیارن . بر همین اساس معتقدم خرافه ها متناسب با محیطی که در اون نفس می‌کشیم به انواع مختلفی تقسیم میشن ، چرا که هر کدوم از اون پدیده های عظیم نادیدنی و نفهمیدنی فرق دارن . پس ما با دو دسته خرافه روبروییم . اول خرافاتی که در جهان گذشته وجود داشتن و دوم خرافات مدرن . بسیار پدیده ها در جهان مدرن بسیار پیچیده تر از اون چیزی هستن که به درک و فهم ما بیان و رسانه ها هم به پیچیده تر کردن این وضع بیشتر دامن میزنن . نمونه ای از خرافات مدرن همون دلایلیه که برای ریشه خشونت ، استبداد و عدم توسعه تصور میکنیم . برای مثال کتابی تحت عنوان اسطوره خشونت مذهبی که در این لیست هم هست با واکاوی اسطوره خشونت مذهبی میپردازه اینکه مذهب عامل رواج دهنده خشونته .

ادبیات مانوی: گزارش دست نوشته های منثور پارسی میانه و پهلوانی (پهلوی اشکانی): از آثار مانی و مانویان و زندگی مانی، آثار و پژوهش های مانوی و بحثی در تا

ایران من

1 کتاب

آوردن این لیست روی صحنه با نام ایران من ، درواقع فقط اعلام خبری بود که بگم به زودی لیستی بلندبالا در بخش های طولانی و موضوعات متنوع درباره حقیقتی به نام ایران از هفت هزار سال پیش تا جهان حاضر می‌سازم . این بزرگترین و والاترین لیست کتابیه که من در زندگیم خواهم ساخت . وقتی من میگم ایران ، فقط ایران هم نه ، آلمان ، مکزیک ، ژاپن ، روسیه ، چین وووو . همه این ها ضمن داشتن غروری ملی قابل احترامن ولی ایران واقعا چیز عجیب و شگرف تریه نسبت به بقیه ، نه که من ایرانی باشم اینو بگم ، واااقعا اینگونس . وقتی من اسم این کشورها رو میگم درواقع دارم به حقایقی شگرف اشاره میکنم . ایران در گوش من زنگی دیگه داره . من یک کلمه میگم ایران شما چیزی میشنوید ایران . ولی اون ایران من تا ایران خیلی ها فاصلشون از زمین تا آسمونه . باید این حقیقت شگفت انگیز رو با هم لایه به لایه ورق بزنیم و بخونیم و حسسسش کنیم و زندگیش کنیم . این لیست اصلی من درباره ایران نیست ، صرفا اعلام خبری درباره ساختن چنین لیستی در روزها و هفته های آیندس .

کار عمیقتمرکزمدیریت توجه: راهکارهایی برای افزایش تمرکز و به دست گرفتن کنترل زندگی

کسب و کار و خودیاری ۱ : تمرکز

6 کتاب

یکی از بخش های پر و پیمون من تو کتابخونم کتاب های خودیاری و کتاب‌های کسب و کاره که در اینجا با لیست های شماره گذاری شده کسب و کار و خودیاری هر بار روی یک موضوع و مساله تمرکز می‌کنم . در مورد کتب کسب و کار و موفقیت شغلی یک تقسیم بندی کلی دارم به شرح زیر و برای هر یک از این سه شاخه دو نشر رو دیدم که بهتر کار کردن که در لیست زیر آوردم . البته این تقسیم بندی مطلق نیست و اینطور نیست که بگیم هر یک از این نشر ها صرفا در همون زمینه می‌نویسن و گاهی با هم برهمپوشانی دارن ولی خطوط اصلی آثارشون به شرح زیره : ۱- ما باید برای موفقیت شغلی یک سری خصائص و مهارت ها رو در خودمون تقویت کنیم پس دسته اول کتاب های مربوط به مهارت‌های فردیه : نشر آموخته و نشر نوین در این زمینه بهتر می‌نویسن ۲- خخخب شما تمام ویژگی های لازم رو برای داشتن تجربه کاری موفق لازم دارید ، ولی شرکت ، سازمان ، گروه ، نحوه رفتار و ارتباط حرفه ای با همکاران و زیردستانتون چی؟ : نشر هورمزد و نشر آریاناقلم . چند نکته درباره این دو نشر لازمه ، نشر هورمزد غیر از نوشتن کتاب دوره های حرفه ای کسب و کار و سمینارهای مختلفی هم برگزار میکنه ، نشر آریاناقلم هم تقریبا میشه گفت با کیفیت و دامنه مطالبی که ارائه میده انقلابی در حوزه کسب و کار بین ناشران ایرانی پدید آورده ، می‌تونید به سایت مراجعه کنید در منوی وبسایت این نشر کسب و کار به حوزه های مختلف تقسیم شده و برای هر حوزه یک مسیر مطالعه از کتاب های این نشر ارائه شده . دقیقا مثل ترم های یک رشته دانشگاهی . این نشر غیر از این ها موازی با هر کتاب یک دوره ویدیویی آنلاین هم ارائه داده که میشه با مراجعه به وبسایت و دانلود اپلیکیشن هم آموز به اون دوره های ویدیویی و دوره های دیگه ای از دیگر نشریات و موسسات به اون محتواها هم دسترسی پیدا کرد ۳ - شما مهارت های کار کردن رو کامل یاد گرفتید ، ولی اصصصلا چرا کار می‌کنید ؟ آیا کار کردن فلسفه ای غیر از پول هم داره؟ چه نقش‌هایی در بهبود زندگی ما داره ؟ برای چنین سوالاتی و بررسی جنبه های معنایی کار کردن و داشتن شغل و همچنین نگاهی عمیق تر و البته صریح و ساده به موضوعات مختلفی که در زندگی باهاشون روبرو می‌شیم هم این دو نشر رو پیشنهاد میکنم : نشر گمان و نشر ترجمان نکته مهم دیگه ای درباره این شش نشر جنس محتواشونه ، این روزها تاسف می‌خورم هرجا کسی برای خودش صفحه ، نشر یا موسسه مشاوره ای در حوزه کسب و کار گذاشته ، تمااام فوکوس مشتری هاش رو روی پول گذاشته و اصول اخلاقی و فضیلت ها رو به راحتی لگدمال میکنن و وقتی اعتراضی به این رویه میکنم به راحتی با یک دکمه بلاکم میکنن و به جای شنیدن حرف ها و پیشنهادات من و یا اصلاح رویه خودشون صرفا به دنبال جذب مشتری های بیشتر و به بیراهه بردنشون از طریق همون راههای غیر اخلاقیه و متاسفانه مخاطبان هم استقبال شدیدی نسبت به این رویه نشون دادن که شرح دلیل این خسران غیر قابل جبران به وطن ، میهن و هموطنانمون هم مفصله و به بافت جامعه و بسیار موضوعات دیگه مرتبط میشه . من که این شش نشر رو 《گمان ، ترجمان ، آریاناقلم ، هورمزد ، آموخته و نشر نوین》دیدم تقریبا در تمام کتاب هاشون از نشر محتوای زرد ، هنجارشکن و غیر اخلاقی خودداری کردن یک نکته هم از من داشته باشید ، در زندگی چه کار و شغل چه امور روزانه بذارید اولویت اولتون در روابط صداقت و نیکی باشه ، اگر این در جامعه جاری شد ، غنا ، ثروت و خوشبختی هم جاری میشه . در زندگی بذارید محتوای قلب و مغز هر کسی جلبتون کنه نه جیبش و در کسب و کار سعی کنید اعتماد مشتری رو به سمت خودتون جذب کنید نه پولش . ممکنه برای یک معامله با دروغ گفتن به جای ده هزارتومن صد هزارتومن از مشتری بگیرید ولی اون مشتری دیگه سمتتون نمیاد و صدها هزارتومن از دست میدید ، حتی اگر با رویه عدم صداقت گنج قارون هم به جیب بزنید ، جهنم مصداق جاییه که افراد تنهایی لذت میبرن نه اینکه همه رنج ببرن . بزرگترین معضل روزگار ، زمانه و کشور ما تنهاییه نه فقر نه هیچ چیز دیگه ، کیفیت نازل روابط که شرح دلایلش مفصله محیط رو برای ما ایرانی ها و بسیار کشورهای حتی برخوردار تبدیل به جهنمستانی کرده هم برای موفق ها ، هم شکست خورده ها ، هم برای فقیرها ، هم پولدارها و متاسفانه این شرایط ربط چندانی به عملکرد حکومت هم نداره .

اسطوره و واقعیتدرآمدی به اسطوره شناسی عصبی - تکاملی

از مغز تا بی نهایت

2 کتاب

عده ای انسان و جهان رو مجموعه ای یکسره مادی و مکانیکی می‌بینن که در اون حوادث و پدیده ها و رفتارها رو میشه با یک سری توضیحات فیزیکی و شیمیایی میشه توجیه کرد . این متن کوتاه فرصت پرداختن مفصل به این مباحث رو نمیده ولی اجمالا من عرض می‌کنم ضمن ناکارآمدی ها و عوارضی که این رویکرد داره ازجمله موکول کردن بسیار مسائل اخلاقی و فلسفی بخصوص فلسفه پدیدارشناسانه به زمان کشفیات علمی و عارضه های بی پایان و مهلک این رویکرد . من چنین پرداختی رو به مانند کار کسی تعبیر می‌کنم که چکشی دستشه و بقیه جهان رو میخ میبینه . بحثش مفصله . عده ای دیگه هم هستن که حقایق متافیزیکی رو یکسره مجرد و فاقد ارتباطی با جهان مادی ما تصور میکنن . اینها قائل به این نیستن که اگر در سطح روح و متافیزیک اتفاقی رخ بده بشه در سطح جسم ، مغز و عالم ماده پیگیریش کرد ولی در بین این دو نگاه من به واسطه یک سری تجربیات شخصی که راز مگوی هستن و بسیار تجربیات زیسته و متونی که خوندم ،قائل به دیدگاه حد وسطی هستم بدین صورت که برای هر اتفاقی در این دوحوزه یعنی مادی و متافیزیکی بشود تصویری ، توجیهی و ما به ازایی در طرف مقابل یافت . درواقع من عالم رو سیستمی هوشمند میبینم نظیراینترنت و دستگاههای هوشمند پرشمار متصل به آن که در هر یک اتفاقی رخ بده در عالم امواج و نرم افزار و دیگری دستگاهها ، نمایشگرها و به اصطلاح جهان سخت افزاری ، میشه اثرش رو در دیگری هم مشاهده کرد بر همین اساس من لیست های کتابی در سه دسته تقسیم کردم نخست کتابهایی که به کالبد و جسم عالم مرتبطه ، مثل سازوکار و ساختار مغز ، علوم فیزیک، شیمی ، ریاضی ، داستان پرماجرای ژنتیک و از این دست دوم کتابهای مرتبط به عالم معنا و غیب مثلا عرفان که خود ه دودسته عرفان عملی و نظری تقسیم میشه، عرفان تطبیقی ، جهان اساطیر ، ادیان ووو درست به همان شکل که هستن و روایت شدن و موضوع این لیست که درواقع حلقه واسط بین این دو عالم هست ، یعنی درک نمود جسمی و مادی سازوکار اساطیر ، ادیان و از این دست در مغز و ذهن ما . توضیح یکی از این ها از دریچه دیگری

در برابر استبدادخودکامگی: بیست درس از قرن بیستماستبداد: بیست درس از قرن بیستم

این لیست فقط یک کتابچه پنجاه صفحه ای داره

3 کتاب

توجه ۱: من هیچ گرایش سیاسی ای ندارم ، پاسخگوی هجمه های تندو احیانا به دور از نزاکت هم نیستم . فقط از جریاناتی خبر دارم که یک شهروند عادی و حتی بسیار نخبگان ازشون بی خبرن . برای این داده ها هم رنج ها کشیدم و هزاران ساعت مطالعه البته با استانداردهای خودم و سخت گیری بر نفسم که از انصاف دور نشم داشتم توجه ۲ : قبل از قضاوت ذهنی این متن و محاکمه من در ذهنتون خخخوب دقت کنید ، در متن تامل کنید و با حضور ذهن و لگام زدن بر نفستون متن رو بخونید توجه ۳ : اگرمتن من و کتابی که در این لیست هست رو مفید دیدید به دیگران هم منتقل کنید این لیست یک لیست استثناییه . فقط یک کتاب در این لیسته و اون هم یک کتابچه کوچیک نوشته تیموتی اسنایدر که سه چار ساعته خوندنش تموم میشه ‌. این کتاب در ایران توسط سه ناشر نشر نو ، نشر گمان و بنگاه ترجمه و نشر پارسه به فارسی ترجمه شده . در روزهای اخیر اتفاقات تلخی در ایران رخ داد . بخاطر ایران ، برای آینده خودتون و جهان ، برای جهان و کشوری( اگر ایرانی پس از این وقایع بماند) که برای فرزندانتون به جا میذارید . اگر خواهان آنید که اعتراضاتتون به سرانجام خوبی برسه ، اگر دوست دارید دموکراسی ، صلح ، و غنایی که همه ازش بهره مند بشن روزی در این کشور برقرار بشه این کتابچه کوچولو رو بخونید و به دیگران هم بدید بخونن . من نذر کردم هزار نسخه از این کتاب رو در جامعه پخش کنم . اندازه یک دفترچه یخچاله ولی پر از داده های ارزشمند و حیاتی . اگر برای ذهنیات خودتون ، وطنتون ، فرزندانتون و آیندتون به اندازه یک یخچال ارزش قائلید این کتاب رو بخونید . اینکه در ایران چه اتفاقاتی داره رخ میده شرحی مفصل میطلبه ، همه ، آن چیزی رو که میبینن اینه که اوضاع کشور بده ، فساد هست ، حجاب اجباری هست فلان هست بیسان هست پس ما بریزیم خیابون به وضع موجود اعتراض کنیم . ولی از زاویه ای که من ایستادم همه چیز جوری دیگس . صحنه بسیار پیچیده تر و البته خطرناک تر از اون چیزیه که فکرش رو هم بکنیم دلیلش هم فقط اینه که من دستکم سیزده سال تو نخ پس پرده وقایع بودم و فقط به کتاب هم بسنده نکردم اووول از درون و سپس محیط زندگی خودم شروع کردم بر تعصبات و نفسانیات و منیت خودم لگام زدم و بعد از تاریخ و فلسفه و جامعه شناسی ووو تا اشتراک دوازده مجله داخلی و بسیااار مجلات خارجی و فضای مجازی تا پنهانی ترین و بالایی ترین لایه هاش مطالعه نقادانه داشتم و همه چیزو با یکدیگه تطبیق دادم . و در حال حاضر هم مدتهاااست که مشغول نوشتن چهار کتاب درباره جان جانانم عزیز تر از هست و نیستم ، ایرانم هستم که روزی منتشرشون میکنم . از جنجال هم به دورم و معتقدم ارزشمندترین متنها ، تمیزترین ، دقیق ترین و پربارترین متن ها هستن که با دل و نیتی پاک نوشته شدن نه متون جنجالی ، افشا کننده و رادیکال و از این دست. ضربات زیادی هم در این راه متحمل شدم . دلیل اینکهامروز تقریبا هیچ کس به اصل قضیه توجه نمیکنه اینه که امروز افراد بسیار بالاتر از من در حاشین ولی بسیاری از افراد که شاید تا دیروز میگفتن من سیاسی نیستم در متن و پشت تریبون و مشغول پمپاژ یاس و کینه و راست و دروغ در جامعه دلیل دیگش اینه که عقلا و نویسندگان مجلات از ترس طرد شدن از سوی مردم از یک طرف و پایین اومدن فروششون و از سوی حاکمیت از طرف دیگر و بسته شدن بساطشون حرف نمیزنن و واقعیت رو نمیگن ، البته اگر حتی بدونن چه خبره واقعا و خودشون و مطالعات و سوادشون آغشته به تعصب نباشه و اینو به پیکره جامعه پمپاژ نکنن . دلیل بعدیش اینه که ما خخخودمون نمیخوایم سهم خودمون از تقصیرات رو در پیدایش وضع فعلی جامعه بپذیریم . البته آنچه که من در ذهن دارم بسیار پیچیده و مفصله که با یک پست نمیشه سر و تهش رو به هم آورد . در دیگر مطالبم در این اپلیکیشن و دیگر لیست های کتابم سعی کردم جنبه هایی از وضعیت فعلی که همه توش گیر افتادیم و به نوعی قربانیش محسوب میشیم از خود من گرفته تا توی خواننده تا پلیس تا بسیاری مسئولان حکومت و حتی خود حکومت همه به نوعی قربانی یک سری جریانات هستیم . فقط در همین حد میگم . امروز از هرررچیزی حرف بزنیم حجاب اجباری خشک شدن دریاچه ارومیه فساد فرهنگ وووو مردم گویی حکومت خدا باشه میگن تقصیر حکومته . این در حالیه که امکانات حکومت مثل هر پدیده دیگری محدوده پس تقصیراتش هم محدوده و از طرفی قدرت و امکانات رسانه ها و حتی به نوعی میشه گفت خود ما مردم و تقصیرات این عوامل در جاهایی از حکومت بیشتره . توجه کنید که من بی طرفم. ولی سه واقعیت در این باره یکم اینکه صحنه ای چنین کلان و پیچیده نمیتونه تک فاکتوری باشه . من هر کجا نگاه میکنم همه فقط یک فاکتور در معادله قرار میدن و اون هم حکومت ، بسیاری مشکلات حلش بر عهده خود ماست ، در این مورد میتونم با هر کسی مناظره کنم ، علت بسیاری تقصیرات نامرئی و در پس پردس ، بسیاری دارن موش میدوونن و البته بغرنج ترین و بزرگترین مشکل جامعه ما فرهنگیه . نه سیاسی . و نه اقتصادی واقعیت دوم اینه که ما بدترین حکومت در دنیا رو نداریم کیفیت حکمرانی در ایران فعلی بین دویست کشور یک چیزی اون وسط ها بین شصت تا هشتادمه مجموعه ای عوامل بسیاری دور از ذهن و نظر ما چه سیاسی چه رسانه ای چه اجتماعی چه فرهنگی وجود داره که باعث شدن فکر کنیم ما دیگه ته ته جهنمیم و مرغ همسایه غازه واقعیت سوم رو بایک استعاره بیان میکنم . ماریهست که پنهان میشه و دم خودش رو به شکل حشره ای در میاره پرندگان به خیال اینکه با یک حشره وغذای چاق و چله طرفن میرن شکارش کنن . در تمام لحظه ها مار پنهانه از صحنه . لحظه ای که پرنده دم مار رو میگیره در یک آن مار وسط میاد و پرنده رو میبلعه . امروز ماری خوش خط و خال حکومت رو جلوی چشم ما مثل یک حشره چاق و چله به حرکت وامیداره و من تردیدی ندارم اگر این حکومت روزی پایین بیاد در اون لحظه پروژه تجزیه ایران کلید میخوره و ایران ارجح بر جان من نام من مال من وجود ن دموکراسیو هر چیزی دیگس

طاعونکوریکوری عصاکش کوری دیگر

نئولیبرالیسم ، لیبرالیسم ، بازار ، سرمایه

7 کتاب

در جایی از لیست دیگه ای تو این اپلیکیشن از شناخت جامعه و زمانه خودمون گفتم . ولی ، برای نئولیبرالیسم لیست جدایی باز کردم ، به خاطر بحرانی که در جامعه ما خلق کرده . بحرانی پنهانی ، در عرصه معنا ، در عرصه اقتصاد ، در عرصه های دیگر در این لیست از کتاب طاعون آلبرکامو و کوری ژوزه ساراماگو هم اسم بردم ، اغلب مردم ما این دو کتاب رو در عهد کرونا خوندن چون ظاهر اپیدمی دارن ولی واقعیت اینه الان بزرگترین پدیده ای که در جامعه ما به شکل یک اپیدمی ، یک طاعون ، یک کوری مسری در حال گسترشه نئولیبرالیسمه نه کرونا . کتاب به ظاهر بی ربط دیگر این لیست رمانی کوچولوه به اسم کوری عصا کش کوری دیگر . اگر یک دلیل برای این انتخاب داشته باشم واسه متنیه که در صفحه پنجاه و دو و سه تو این کتاب اومده اینکه شش کور داستان در اوایل کوری وقتی میگفتن نرده ، درخت ، خورشید ، اسب ، و ... تصوری در پس هر کلمه داشتن ولی کورهای داستان تعریف میکنن که هرچه از کوریمون گذشت اون تصویر پشت هر کلمه مبهم تر شد واسمون تا جاییکه جملاتمون هی کوتاه و کوتاه تر شد و الان تقریبا مکالمه ای نداریم . این داستان خیلی شبیه دو عنصر کلمه و روایت در جامعه نئولیبرال زده فعلی ماست . روابط ، مناسبات بین فردی در این جامعه ، ارزش پول و ... از لیبرالیسم هم کتابهای ارزنده ای در این لیست گذاشتم . به این دلیل که نمیشه به ذات نئولیبرالیسم پی برد بدون آنکه از لیبرالیسم حرفی بزنیم اگر بخوایم یک محور برای نئولیبرالیسم در نظر بگیریم ، اون فردیته و قرائت خاصی که از فردیت در این نگرش هست . شاخ و برگ نئولیبرالیسم از جمله مناسبات جنسی در چنین جامعه ای برابری ، عدالت، تعریف خاصی که از پول در اینجا داریم ، ماهیت بازار ، نسبی گرایی گفتگو ستیز ( نسبی گرایی رو در یک لیست دیگه زیر ذره بین میبرم) ، مباحث حول محدودیت دستگاه دولت وووو همه بر اساس همون تعریف نئولیبرال ها از فردیت به وجود میان و ارزش ثانوی در این گفتمان دارن . در جامعه ای با مناسبات لیبرالیسم و یا ایران سنتی افراد جامعه در هم آمیختن ، فرو رفته در هم ، مثل انگشتان دو دست ، ولی در جامعه نئولیبرال هر انگشت یکه و تنها جدا از دیگر انگشتان ، جدا از دست ، جدا از منابع تغذیه ایش ، اسکلت بدن ، عروق و لنف وجود دارن . در چنان جامعه ای (لیبرال و یا سنتی) اگر کسی فقیر بشه ، شکست بخوره ، ورشکست بشه ، بقیه انگشت ها حفظش میکنن ، هر کسی استقلال و رفاه و عدالت نسبی خودش رو هم داره ولی در جامعه نئولیبرال هر کس شکست خورد دیگه رفته ، مرده ، نه برادری ، نه خواهری ، نه دوستی نه همکاری ، نه همکلاسی کسی به دادش نمیرسه چون هر کس در این جامعه با تعریفی که از فردیت در این جامعه نئولیبرال هست ، تکه . حرف آخر اینکه . من جناح گیری سیاسی ای ندارم ولی یک نصیحت از من به شما : اگر در جامعه ای حاکمیت ظالم ، بی برنامه یا فاسد باشه ، فقر هست ، تورم هست ، گرونی هست ولی تو این جامعه کسی سقوط نمیکنه چون هنوز انگشت ها به دست وصلن و در هم فرو رفتن ولی اگر دیدید در جامعه ای ۱_ کارتن خوابی ۲ _شکاف طبقاتی ۳_ افسردگی ۴_ اعتیاد ۵_ خودکشی دو مورد اول ناشی از فرد شدن اعضای جامعه و سه مشکل آخر ناشی از بی معنایی نئولیبرالیسمه اگر این پنج مورد زیاد شد بدونید اینجا ، مشکل از سخت افزار نیست ، از حاکمیت به تنهایی نیست ، نرم افزار جامعه دچار مشکل شده . فرهنگ جامعه ، همین من و تو و بقال سر کوچه . اینجا دیگه انگشتای دو دست از هم باز شدن ، فرد شدن ، این جامعه دچار فردیت افراطی ، فردیت مسموم ، فردیت نئولیبرال ، فردیتی که در اون فرد فاقد معناست فقط فرده ، جداست ، مستقله . این جامعه گرفتار چنین بلایی شده

فلسفه دردمولانا و حکایت رنج انسانفلسفه ای برای زندگی: رواقی زیستن در دنیای امروز

از رنج و درد و روزگار

6 کتاب

این دنیا طوری طراحی شده که تحت هیچ شرایطی خالی از رنج نیست . هر کاری کنیم گریزی از این نیست که چیزی آزارمون بده . ولی رنج همچین هم چیز بدی نیست که ما فکر می‌کنیم ، رنج حاوی معناست . اگر بخوام استعاری به قضیه بپردازم رنج همون بازکننده چشم سوم ماست ، چشم سومی که ما ما رو قادر به دیدن چیزهایی میکنه که همیشه در وجودمون و در محیط ، بین روابط روزمرمون و دیگر صحنه های زندگی بوده ، وجود داشته ولی ما قادر به دیدنشون نبودیم . درواقع یک موهبته ، که وجود ما رو صیقل میده ، جنسمون رو فولاد آبدیده میکنه . رنج متصل به هسته وجود ماست ، دل ما ، احساسات ما . رنج صورت های مختلف داره ، افسردگی ، فقدان یک عزیز ، دوری ، داغدیدگی ، خیانت و بدعهدی ، عشق ، ناملایمات روزگار ، بی معنایی ، فقدان غایت . گاهی رنج رو گذر روزگار بر ما تحمیل میکنه ، گاهی اشتباهات خودمون و گاهی خودمون برای رسیدن به هدفی رنج رو به خودمون تحمیل می‌کنیم . از طرفی گاهی رنج رو و درد رو با جسممون حس می‌کنیم ، گاهی با روح و روانمون ، ولی نوع دیگه ای از رنج هست که منشاش رو نمیشناسیم ، حتی ممکنه ندونیم که وجودمون فسرده و پژمردس و فقط دلمون خوشه به پوسته هایی از زندگیم . رنج به خودی خود مساله ای نیست ، مثل اشتباهات داوری در جریان مسابقه فوتبال . تنها مساله ای که هست رویکرد ما و برخورد ما با رنجه . زندگی من همه با رنج گذشت ، سترگ ترین و مردافکن ترینشون ، واسه همین خخخوب میشناسمش

زنانگی از دست رفتهچگونه غرب خدا را واقعا از دست داد؟ نظریه ای جدید درباره سکولاریزاسیونعشق رمانتیک: درک روانشناسی عشق رمانتیک

زن ، خانواده ، عشق ، تربیت فرزند

4 کتاب

به مرور این لیست ها رو کامل میکنم متاسفانه با هجوم فرهنگ نئولیبرال به جامعه ما ، جا برای معنا تنگ تر شده، اینکه پدیده ها و نقش هایی که در زندگی میپذیریم واجد معنایی فراتر از صرف حضور فیزیکیشون هستن . این نگرش سطحی به خود و زندگی باعث شده که در درجه اول جنبه های مختلف زیست انسانی ما و دوم زیست ایرانی ما و آنچه که ایران ، انسان ، مادر ، پدر و حتی مقوله های انتزاعی ای از قبیل معنا و آگاهی تحت تاثیر مخرب این موج قرار بگیرن . از جمله مهمترین مفاهیمی که در جامعه و فرهنگ ایرانی ارزشی والا داشتن زن بود . و دیگر خانواده . نقشی که اینها در فرم دادن به جامعه و سبک زیست و تفکر ما دارن یواش یواش فراموش شد و قرائت هایی غیر اصیل از مفاهیمی همچون آزادی ، عدالت ، استقلال ، نسبی گرایی و حتی دین و هویت ، دوستی ، نوعدوستی و ملی گرایی در جامعه رواج پیدا کرد و دامنگیر ما شد و فرم هایی رو از زندگی و وجود و درون و روابط ما تغییر داد به اصطلاح بی ریختشون کرد . این اشکال و اختلال در فرهنگ وارداتی ما نبود بلکه در فرم اشتباهی بود که از تجدد و ترقی و مدنیت در ذهن داشتیم . و از همین بساط بود که کتابهایی فاقد ارزش همچون خودت باش دختر و دیگر کتابهای زرد و فاقد معنا با نگرش کج و کوله و آستیگمات در جامعه ما به فروش آنچنانی دست پیدا کردن و آسیب های جبران ناپذیری بر پیکره روان و جامعه ما وارد کردن .ما متوجه ناسازگاری های ساختاری و معنایی ای که هر روز وارد دیالوگ های روزمرمون در صحنه زیست فردی و اجتماعیمون میشد با فرم اصیل شرقی و ایرانی ای که در ذهن و ضمیرمون هک شده و آسیب هایی که هر تغییر بی محابایی میتونه به روان و ساختار طبیعیمون وارد کنه و باعث ناخشنودی ما از زندگی پریشان احوالی و افسردگی و پژمردگیمون بشه نبودیم . مثل اینکه درخت بلوط که در محیط های کوهستانی و سرد خوب رشد میکنه رو بخوای در اهواز و بوشهر و بندرعباس بکاری و انتظار داشته باشی رشد هم بکنه ، میوه هم بده ، تولید مثل هم بکنه . من در این لیست انواع تاریخچه ها و تحلیل ها و کتبی که قرائتی اصیل از این مقولات دارن رو قرار میدم در ادامه این لیست و در لیست های دیگر به کلمات و ارزش ذاتیشون و ظلم هایی که روزمره در صحنه های مختلف زندگیمون به کلمات میکنیم میپردازم . و پس از آن به کتاب هایی میپردازم که نشون میدن چگونه اندیشمندان ما به جای اینکه ساختارهایی متناسب با فرم و زیست ایرانیمون باشه رو بسازن اقدام به کپی برداری از ساختارهای غربی ، ماحصل تلاش اندیشمندان غربی همچون امیل دورکیم ، ماکس وبر ، نیچه وووو کردن بدون آنکه به تناسب آن با هستی و روان بومی ما بپردازن و به این صورت به جای اینکه وارد عرصه دیالوگ و گفتگوی بین فرهنگی در جهان امروزین و مدرن شویم و از بدیل های فراوانی که در رگ و پی فرهنگ و تاریخ خود داریم گنجینه های فراوانی که نیاکانمون در هزاره ها برای ما به جا گذاشتن پرده برداریم و از آن ها ساختارهای بومی و متناسب با قواره خود بسازیم ، تبدیل به مقلدانی شدیم گرفتار انواع ناسازگاری ها و ناهنجاری هایی که درون ما و روابط ما رو به هم ریخت . بسیاری از این عوارض اتفاقا منشا بخشی از پدیده هایی چون بحران اقتصادی ، کارتن خوابی ، تفرقه ، شکاف طبقاتی و ... هم بوده اند که از آن ها نیز غافل مانده ایم . و نهایتا پس از ساختن این لیست ها سعی میکنم در نوشته های روزمره خودم ساختارهایی نوین ، مدرن و بر پایه هویت ایرانی خودمون ارائه بدم و برای بسیار مفاهیم و رویه ها بدیل هایی کارآمد رو بسازم .