نئولیبرالیسم ، لیبرالیسم ، بازار ، سرمایه
7 کتاب
در جایی از لیست دیگه ای تو این اپلیکیشن از شناخت جامعه و زمانه خودمون گفتم .
ولی ، برای نئولیبرالیسم لیست جدایی باز کردم ، به خاطر بحرانی که در جامعه ما خلق کرده . بحرانی پنهانی ، در عرصه معنا ، در عرصه اقتصاد ، در عرصه های دیگر
در این لیست از کتاب طاعون آلبرکامو و کوری ژوزه ساراماگو هم اسم بردم ، اغلب مردم ما این دو کتاب رو در عهد کرونا خوندن چون ظاهر اپیدمی دارن ولی واقعیت اینه الان بزرگترین پدیده ای که در جامعه ما به شکل یک اپیدمی ، یک طاعون ، یک کوری مسری در حال گسترشه نئولیبرالیسمه نه کرونا .
کتاب به ظاهر بی ربط دیگر این لیست رمانی کوچولوه به اسم کوری عصا کش کوری دیگر . اگر یک دلیل برای این انتخاب داشته باشم واسه متنیه که در صفحه پنجاه و دو و سه تو این کتاب اومده اینکه شش کور داستان در اوایل کوری وقتی میگفتن نرده ، درخت ، خورشید ، اسب ، و ... تصوری در پس هر کلمه داشتن ولی کورهای داستان تعریف میکنن که هرچه از کوریمون گذشت اون تصویر پشت هر کلمه مبهم تر شد واسمون تا جاییکه جملاتمون هی کوتاه و کوتاه تر شد و الان تقریبا مکالمه ای نداریم . این داستان خیلی شبیه دو عنصر کلمه و روایت در جامعه نئولیبرال زده فعلی ماست . روابط ، مناسبات بین فردی در این جامعه ، ارزش پول و ...
از لیبرالیسم هم کتابهای ارزنده ای در این لیست گذاشتم . به این دلیل که نمیشه به ذات نئولیبرالیسم پی برد بدون آنکه از لیبرالیسم حرفی بزنیم
اگر بخوایم یک محور برای نئولیبرالیسم در نظر بگیریم ، اون فردیته و قرائت خاصی که از فردیت در این نگرش هست . شاخ و برگ نئولیبرالیسم از جمله مناسبات جنسی در چنین جامعه ای برابری ، عدالت، تعریف خاصی که از پول در اینجا داریم ، ماهیت بازار ، نسبی گرایی گفتگو ستیز ( نسبی گرایی رو در یک لیست دیگه زیر ذره بین میبرم) ، مباحث حول محدودیت دستگاه دولت وووو همه بر اساس همون تعریف نئولیبرال ها از فردیت به وجود میان و ارزش ثانوی در این گفتمان دارن .
در جامعه ای با مناسبات لیبرالیسم و یا ایران سنتی افراد جامعه در هم آمیختن ، فرو رفته در هم ، مثل انگشتان دو دست ، ولی در جامعه نئولیبرال هر انگشت یکه و تنها جدا از دیگر انگشتان ، جدا از دست ، جدا از منابع تغذیه ایش ، اسکلت بدن ، عروق و لنف وجود دارن . در چنان جامعه ای (لیبرال و یا سنتی) اگر کسی فقیر بشه ، شکست بخوره ، ورشکست بشه ، بقیه انگشت ها حفظش میکنن ، هر کسی استقلال و رفاه و عدالت نسبی خودش رو هم داره ولی در جامعه نئولیبرال هر کس شکست خورد دیگه رفته ، مرده ، نه برادری ، نه خواهری ، نه دوستی نه همکاری ، نه همکلاسی کسی به دادش نمیرسه چون هر کس در این جامعه با تعریفی که از فردیت در این جامعه نئولیبرال هست ، تکه .
حرف آخر اینکه . من جناح گیری سیاسی ای ندارم ولی یک نصیحت از من به شما : اگر در جامعه ای حاکمیت ظالم ، بی برنامه یا فاسد باشه ، فقر هست ، تورم هست ، گرونی هست ولی تو این جامعه کسی سقوط نمیکنه چون هنوز انگشت ها به دست وصلن و در هم فرو رفتن ولی اگر دیدید در جامعه ای
۱_ کارتن خوابی
۲ _شکاف طبقاتی
۳_ افسردگی
۴_ اعتیاد
۵_ خودکشی
دو مورد اول ناشی از فرد شدن اعضای جامعه و سه مشکل آخر ناشی از بی معنایی نئولیبرالیسمه
اگر این پنج مورد زیاد شد بدونید اینجا ، مشکل از سخت افزار نیست ، از حاکمیت به تنهایی نیست ، نرم افزار جامعه دچار مشکل شده . فرهنگ جامعه ، همین من و تو و بقال سر کوچه . اینجا دیگه انگشتای دو دست از هم باز شدن ، فرد شدن ، این جامعه دچار فردیت افراطی ، فردیت مسموم ، فردیت نئولیبرال ، فردیتی که در اون فرد فاقد معناست فقط فرده ، جداست ، مستقله . این جامعه گرفتار چنین بلایی شده