جزئیات فعالیت
21 ساعت پیش
چجوری دلشون اومد انقد این بچه رو اذیت کنن چقد همشون نامردن الهی برای باباش بگردم، چقدر ناراحت شد 😮💨 در عشق چه جای بیم تیغ است؟ تیغ از سر عاشقان دریغ است عاشق ز نهیب جان نترسد جانانطلب از جهان نترسد..💔 بهترین توصیف برای احوال مجنون این بیت از فرخی یزدیه :((( زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
268
4
42
(0/1000)
7 ساعت پیش
عاشق شدن و خواستگاری رفتن در خاورمیانه اینجوریه دیگه 😁 مجنون که به رحمت خدا رفت. دلمون برای مجنونهای این دور و زمونه بسوزه. به قول حسین منزوی: «مجنونِ بیابانها، افسانهٔ مهجوریست لیلای من، اینک من: مجنونِ خیابانها!»
3
3
4 ساعت پیش
این بنده خداها کارشون به خواستگاری نرسید، همون اول سر رسم و رسومات تار و مار شدن:) زیبا بود، زیبا👏 ولی عاشق اگر عاشق باشه شکایتی نمیکنه؛ 《جز در غم تو قدم نداریم غمدار توییم و غم نداریم گویی که بمیر در غمم زار هستم ز غم تو اندرین کار》
0
2 ساعت پیش
پدر مجنون همون اول رفت به خواستگاری لیلی. جواب منفی بهش دادن دیگه. دقیقاً همون حرفایی رو بهش زدن که امروز میزنن. شاید عاشق شکایت نکنه. ولی سکوت امثال مجنون، چیزی از منفور بودن امثال پدر لیلی در نظر آدمهای باوجدان کم نمیکنه. :) @zahra_rsd
0
1 ساعت پیش
همون اول که اینا بچه سال بودن، اصلا امکان خواستگاری رفتن نداشتن.. از طرفی هم آقای طاهری توضیح دادن که؛ یه رسمی بین یه سری از قبایل عرب( بیشتر در منطقه حجاز) وجود داشته؛ اگر میفهمیدن دختر پسری هم رو دوست دارن، ازدواج این دو دیگه ممنوع میشده و دختر حتما باید با کسی که احساسی بهش نداشته ازدواج میکرده.. دلیل اصلی مخالفت پدر لیلی بخاطر این رسم احمقانه بوده پدر قیس هم زمانی میره خواستگاری که پسرش سر به بیابون گذاشته و آواره و مجنون شده! پدر لیلی هم درجواب خواستگاریش میگه؛ اول برو پسرت رو درمان کن، هروقت عقلش سرجاش برگشت، بیا :(💔 قبول دارم :) @choghoke_tanha
0
نظرات