جزئیات فعالیت
1403/8/14
حدود ساعت ۱۸ و ۲۰ دقیقه بود که کتاب تموم شد. صفحه ۶۰۱ بودم که عطیه زنگ زد و کتاب رو ،همونجوری دمر کردم رو تخت و مکالمه مانع تموم کردن چند صفحه انتهایی شد. بعد از یکی دو ساعت، کتاب رو دست گرفتم و صدایی که همین دیروز از جنگل های بهشهر ضبط کرده بودم پخش کردم. چون فوضولی کرده بودم و صفحه آخر کتاب رو قبلا خونده بودم، میدونستم تهش چی میشه. صفحه ۶۰۶ رو هم خوندم و کتاب در عین پیش بینی پذیری،تموم شد. بد نبود، معمولی بود و سرگرمکننده.
9
0
1
(0/1000)
هنوز نظری ثبت نشده است.
نظرات