جزئیات فعالیت
1403/8/22
🌱جان ما با ترس عجین بود. توی هر اتاقی ترس از کم آوردن انگار از دیوارها هم میتراوید… بهخاطر همین ترس بود که غذا را نجویده قورت میدادیم، شام و ناهار را سَمبَل میکردیم، خریدهامان را تندتند انجام میدادیم، از این سر تا آن سر پاریس، از میدان «موبر» تا «اتوال» را سگدو میزدیم از وحشت مأمورهای اجرا، ترس اجاره، مأمور گاز، اضطراب مالیات…
66
2
10
(0/1000)
نظرات