یادداشت‌های ملیکا (3)

          تعریف زیادی ازش شنیده بودم و میگفتن واقعا ارزش وقت گذاشتن و داره.  اول که شروع کردم متوجه نمیشدم یکم گنگ بود و رفته رفته بهتر شد طوری که نمیشد کتاب رو گذاشت کنار ..
خلاصه از جنگ ، عشق ، وفاداری و ظلم
درسته خیلی دردناک بود ولی زیباا:)
کلی تیکه های قابل تامل داره میشه ساعت ها بهش فکر کرد.
در پایان یه نکته ای هست
در هفت فصله
که راوی فصل های زوج نویسنده 
راوی فصل های فرد نوشا آفرین
        

          راوی، مردی جوان و تنهاست که در سن‌پترزبورگ زندگی می‌کند. او شب‌ها در خیابان قدم می‌زند و در یکی از این شب‌های روشن (که در تابستان روسیه هوا تا نیمه‌شب تقریباً روشن است) با دختری به نام ناستِنکا آشنا می‌شود...
اسم ناستنکا بارها تکرار شده تو این کتاب ولی هیج از اسم راوی نیست!:)
        

          اولین رمان  داستایفسکی  که به شکل نامه نگاری ست.
ماکار دیووشکین: کارمند فقیر و سالخورده اداره‌ای دولتی.
واروار دوبروسلوفا: دختر جوان و یتیم، آشنا و خویشاوند دور ماکار که او هم در فقر زندگی می‌کند.
《بیچارگان 》قصه ی دو دل مهربان است که در دنیای  بی رحم له می شوند .