یادداشتهای سیده فاطمه بهشتی نژاد (3) سیده فاطمه بهشتی نژاد 1402/5/28 شغل مورد علاقه آلن دوباتن 3.8 11 شغل مورد علاقه اثر آلن دوباتن شاید جزو معدود منابعی باشه که برای ارزیابی فرد در هنگام انتخاب رشته و شغل تنها به نمرات و "فلان چیز رو دوست دارمِ" شخص و یه پرسشنامه 100 سوالی اکتفا نکند؛ بلکه با روندی منطقی و گویا در مورد انتخاب شغل مورد پسند، موانع در پیش رو و ارائه تمرین هایی برای فکر کردن در مورد خودمان، اجازه میدهد بیشتر و روشن تر فکر کنیم تا قرار است چه مسیری رو در زندگی پیش بریم. فصل آخر به نام تسلی بخشی ها نکاتی رو به ما گوشزد می کنه که در انتخاب واقع بینانه موثر نه، بسیار موثرند. واکاوی لذت های مورد پسند در کودکی، شاید مهمترین بخشِ یافتن شغل مورد علاقه به شمار بیاد (: و این حس نوستالژی موجود در برخی صفحات کتاب، حسابی من رو راغب کرد به ادامهٔ خوندن.😅 مطالعهٔ فعّال این کتاب رو به همه خصوصا کلاس نهمی ها، دوازدهمی ها، کنکوری های ارشد و کسانی که در حال ورود به بازار کارند، شدیدا توصیه می کنم. 3 8 سیده فاطمه بهشتی نژاد 1402/5/27 روز آزادی زن: تاریخ شفاهی قیام 17 دی زنان مشهد سمیه ذوقی 4.1 11 موضوع بکر و تازه بود؛ شاید به جرئت بتوانم بگویم که نسل های سوم و چهارم انقلاب اصلا هیچ از آن ندانند؛ من جمله خودم! اینکه رهبری در چند سخنرانی به این موضوع اشاره کرده و زنان را به زبانِ من، پیشتازان جرقه سال انقلاب بدانند مایه افتخار است، هم از لحاظ آگاهی ایشان و هم از لحاظ بانوان افتخار آفرین کشورم(: البته کتاب نقاط ابهام کم ندارد؛ من متوجه نشدم آخر رقیه برادران کی آزاد شد؟ و یا چرا آقای صفایی حاضر به مصاحبه نشد؟ چرا این قدر مختصر از نقش آفرینان نوشته شده؟ حداقل می خواستم در مورد چگونگی آشنایی و اشتراک نظر و علت انقلابی بودن آنان بیشتر بدانم... کاش در مورد این قیام بیشتر نوشته می شد و قیام 25 مرداد هم در ادامه می آمد. در آخر هم درود بر شرافت عالم مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی... 0 5 سیده فاطمه بهشتی نژاد 1402/5/19 نخل و نارنج یامین پور 4.4 188 تلفیق آموزش و روایت شاید جزو معدود کتب قدیمی بود که با وجود اینکه حال و هوای قدیمی و ناملموس برای همنسلان من داشت، توانستم با شخصیت های داستان همذات پنداری کنم و خودم را در متن داستان ببینم و با اینگونه دیدن شیخ مرتضی را هم بهتر دیدم و فهمیدم... ارزش خواندن دارد. برشی از متن: پروا کرد تا پر، وا کرد... با خود عهد کرده بود مذاقش را با طعم چیزی که برای زنده ماندنش ضرورتی نداشت، آشنا نکند. با هر چشیدن جدیدی، خواهش جدیدی متولد می شد و در هر خواهش جدیدی، ذلت جدیدی نهفته بود. 0 7