یادداشتهای رعنا شریفات (9) رعنا شریفات 1401/11/13 عروس جزیره الناز دادخواه 5.0 1 من شک ندارم اگه این رمان رو بخونین شما هم از خوندنش لذت میبرین... 😍 #عروس_جزیره به قلم #الناز_دادخواه یه رمان کلاسیک عاشقانه و هیجانی از قرن هجدهم که به شدت برای من دلنشین بود... قصهی مردی اشرافزاده با عنوان «کنت لئو» که بعد از سه بار نامزدی ناموفق که منجر به ناپدید شدن عروسهایش شده بود اینبار دل به عشق دختری پر دل و جرئت داده بود. آنیای جسور... لئو در قسمتی از رمان به آنیا گفت: تو زنی هستی که ترجیح میده دل به خطر بزنه نه اینکه گوشهای قایم بشه... و این دختر شیرینیفروشِ بیباک کسی بود که تابوشکنی کرد و پا روی رسم و رسومات یک جزیره نهاد... از قلم بگم؛ اولینبار بود که کتابی از الناز میخوندم نگارشش محاوره بود که مورد سلیقهی من نبوده و همیشه سوم شخص رو بیشتر پسندیدم، نمیگم این نوع نگارش رو هرگز نخوندم ولی هیچوقت لذتی برام نداشت. اما عروس جزیره چنان من رو محو داستان، توصیفات، عشق و قدرت شخصیتهای داستان کرد که فراموش کردم دارم یه رمان محاورهای رو میخونم. توصیفاتی که غالبا توی کتابها خستهکننده میشه و من صفحات رو رد میکنم اینبار با حوصله خوندم و به راحتی تونستم خودم رو در کنار شخصیتها تصور کنم، حتی بتونم هوای کنار ساحل رو نفس بکشم و یا غروب دلپذیرش رو با لذت تماشا کنم. نمیدونم اگر شما بخونین هم همین احساس بهتون دست میده یا نه ولی برای من بسیار لذتبخش بود♥ شخصیتهای اصلی داستان رو نمیتونم براتون اسپویل کنم اما تکبهتکشون میتونن شما رو غافلگیر کنن مخصوصا قاتل جزیره...(هررررگز فکرش رو نمیکردم قاتل اون شخص باشه🥺 از اول کتاب حدسم در مورد قاتل اشتباه بود🤦♀️) هر قسمت داستان درست سرجای خودش قرار داشت و طولانی و خسته کننده نبودن، اطناب نداشت و پایان رمان بسیار بسیار غافلگیرکننده بود ( الناز تا آخر عمرم بهخاطر 20 صفحه پایانی رمان ازت نمیگذرم هنوز تو شوکم)😭😂 من عاشق عروس جزیره شدم، اونقدر که وقتی تموم شد چشام رو بستم و دوباره سعی کردم هرچی خونده بودم رو تصور کنم. احساس لذتبخشی که میشد از خوندن یه عاشقانه کلاسیک زیر پوست آدم نفوذ کنه و مطمئنم جزو کتابهاییه که هرگز فراموشش نمیکنم😍👌 اینم بگم من اصلا کلاسیک دوست نداشتم اما با عروس جزیره عاشق کتابای کلاسیک شدم🫣😍 پ، ن: الناز عزیزم یه خسته نباشید جانانه بهت میگم چون خلق چنین رمانی با اطلاعات کامل از قرن هجدهم، توصیف نوع لباسها، نوع زندگی افراد، دیالوگهای اختصاصی اون دوره که فقط تو بعضی کتابها و فیلمها دیدیم و شرایط اون قرن کار هر کسی نیست... دست مریزاد عزیزم❤️ پ، ن: جلد کتاب، فونتش و تعداد صفحاتش مناسب بود تنها ایرادی که میشه گفت تعداد کمی اشتباه تایپی و چاپی بود که آنچنان آزاردهنده نبود و یقینا چاپ بعدی اصلاح خواهد شد. #الناز_دادخواه #عروس_جزیره #نشر_علی #نشر_ماهین 0 16 رعنا شریفات 1401/11/3 عاشق داعشی من! هاجر عبدالصمد 2.6 7 لطفا دوستانی که این کتاب رو خوندن نظرشون رو در مورد سوژه و قلم بگن. ممنون 2 16 رعنا شریفات 1401/10/27 دلربا امیرمحمد فرح آبادی 5.0 1 نویسندهی رمان که آقا هستن یه رمان کاملا معمایی و هیجانانگیز رو نوشته که من دوسش داشتم و پسندیدم 0 14 رعنا شریفات 1401/10/27 خانه امن آزیتا خیری 4.3 2 اولین کتابی بود که از خانوم خیری خوندم و سوژه سیاسی داستان بسیار بسیار موردعلاقهی من بود و به هیچعنوان فراموششدنی نیست.خیلی دوسش داشتم 0 1 رعنا شریفات 1401/10/27 عاشقانه اشتباه کردم رویا قاسمی 4.3 1 کتابی عاشقانه با درونمایهی طنز... من کتاب طنز دوست ندارم اما این کتاب رو پسندیدم یعنی نویسنده به خوبی تونسته از پس طنز نوشتن رمان بربیاد... 0 2 رعنا شریفات 1401/10/27 آشور نیلوفر قائمی فر 3.7 1 کتاب قشنگ و زیبایی بود، بیماری روانی شخصیت اصلی داستان به خوبی نشون داده شده بود و مورد پسند من بود. مرد باهوش و نابغهی داستان یعنی «آشور» شخصیت خاصی داشت، خوشم اومد 0 0 رعنا شریفات 1401/10/19 شمارش معکوس شهلا خودی زاده 3.8 1 سوژهی جالبی داشت نمیتونم زیاد داستان رو اسپویل کنم اما به خوبی جریان زندگی پس از مرگ در داستان نمایان بود و من دوسش داشتم 0 3 رعنا شریفات 1401/10/19 یاغی زهرا قاسم زاده 3.0 1 یکی از هیجان انگیزترین و پرماجراترین و همینطور غافلگیرکنندهترین کتابهایی بود که خوندم و هیچوقت فکر نمیکردم قاتل کسیه که... 0 3 رعنا شریفات 1401/10/19 بی گدار رعنا شریفات 5.0 1 من نویسندهی این کتابم و خلاصهش رو میذارم: بی گدار" داستان زندگی "آیناز" دختری است که همهی زندگیاش بر اثر یک حادثه تحت تاثیر قرار میگیرد. دختری که در یک سالگی مسیر زندگیاش عوض شد تا مردی که در آغاز سن 17 سالگی قرار داشت مجبور شود عمر و جوانیاش را به پای او بگذارد و تا پایان 18 سالگی همراهیاش کند. "هامین" مردی که مردانه از احساس و غرایز مردانهاش گذشت تا دخترک طعم تلخ بیکسی را احساس نکند. دختری که سالها بعد درست وقتی که به درخواست عشق کمیل پاسخ مثبت داد فهمید پدرش "هامین" کسی نبود جز... 6 22