یادداشتهای محمد کرابی (2) محمد کرابی 1403/11/10 دفتر خاطرات پاین جان کامپتون پاین 2.6 5 کتاب، سفرنامهای کوتاه از افسری انگلیسیست به نام «جان کامپتون پاین» و روایتش از سه ماه حضور و سفرش در ایران. پاین در ۱۲۶۳ شمسی و در بازگشت از هند و پیش از رفتن به زادگاهش، لندن، از بندرعباس وارد ایران میشود. قریب به سه ماه، مسیر جنوب به شمال ایران را تا رسیدن به بابلسر طی میکند و سرانجام سوار بر کشتی ایران را ترک میکند. سفرنامه کوتاه، خامدستانه و خالی از جذابیتهای روایی نوشته شده. با اینحال، خود این سرزمین آنقدر چشمنواز و تماشایی بوده که خواندن روایت بینندهای سطحی و آماتور چون «پاین» هم خالی از لطف نباشد. برای من، مطالعه این کتاب، شبیه تماشای فوتبال تیم محبوبم بود با صدای زشت و یکسویه گزارشگری ضعیف. کوشیدم تا سرحد امکان صدای تفرعنآمیز و آزارنده افسر انگلیسی را کم کنم و از تماشای ایران و مردمانش لذت ببرم. تماشای خیالانگیز دریاچهی پر از مرغابی پریشان، دشت ارژن در زمانی که هنوز محل تردد شیرها بوده، باغهای پردرخت شیراز و کوچهباغهای اصفهان با دیوارههای کاهگلی بلند و جویهای پرآبش. تصور گذر از کویرهای داغ و دامنههای پربرف و رسیدن از دریایی در جنوب به دریایی در شمال. چه سفر رویاگونی. البته که تحمل این راوی انگلیسی گاهی دشوار میشود. نگاه «پاین» به انسان شرقی و ایرانی، رقتانگیز است. برای نمونه، جایی در سفر، وارد روستایی شده که به گفته خود او، اولین اروپایی بوده که پا به این روستا گذاشته و همین هم مایه نگرانیاش شده است. در ادامه مینویسد : «من خیلی نگران رفتار اهالی روستا بودم. تا حدی که یکبار مجبور شدم با یک چوبدستی آنها را از خود دور کنم تا فاصلهشان را با من حفظ کنند و کمی حریم خصوصی برایم بگذارند». یا در پایان سفر و سوار بر کشتی هنگامی که دوباره با فردی ایرانی مواجه میشود: «من از ایرانیها و کشورشان خسته شدهام. مردم ایران، کشورشان دین.شان و هرچیز مربوط به آنها به معنای واقعی کلمه بد است به جز زبان و ادبیاتشان که خیلی آن را دوست دارم». اما اگر تاب بیاوریم و این افسر کوتهنظر را کنار بزنیم، زیباییهای ایران و مردمانش درخششی کوتاه ولی دلپذیر دارند. چه آن مطربهایی که پول ناچیز او را توهینآمیز انگاشته و پس میزنند، چه مردان بذلهگو و اهل آواز و رقص کاروان و چه قاطربانانی که غذایشان را به رایگان با وی قسمت میکنند (و پاین وقاحتآمیز از همین لطف برای کمتر خرج کردن سواستفاده میکند.) سه ستاره برای همین تماشای کوتاه و موقت ایران در آن زمانه ولو به قیمت تحمل صدای گوشخراش افسری انگلیسی ! 0 0 محمد کرابی 1403/11/6 آخرین شیطان: و داستان های دیگر آیزاک بشویس سینگر 3.8 5 اکثر قصههای این کتاب، همانقدر ساده و عامهپسندن که حکایتهای کهن و قصههای مادربزرگها و البته همانقدر هنرمندانه و ستایشبرانگیزند که قصههای کوتاه نویسندگان بزرگ. کتاب آکنده از وسوسههای انسانیست. وسوسه شهوت، انتقام و شهرت. تقابل مقاومت شکننده روح ترحمآمیز آدمی و جاذبه بیامان وسوسههای شیطانی. اگر علاقمند داستان.های الهیاتی هستید یا شیفته فضاهایی مانند داستانهای داستایوفسکی، احتمالاً این کتاب را هم بسیار دوست خواهید داشت. فقط کاش پایانبندیهای بهتری برای برخی قصهها رقم میخورد. بهنظرم تنها ضعف قابلتوجه کتاب، در نحوه به پایان بردن برخی داستان.هاست که درخشان جلو رفته اما بد تمام میشوند. نظر من درمورد بهترین داستانهای کتاب: زیر تیغ, طایبله و شیطانش، یاخید و یخیدا «خون» و « پاپ زیدلوس اول» هم صرفنظر از پایانبندی، درخشانند. 0 2