یادداشت‌های جولیوس (8)

          «شهادت، لباس مخصوصی نیست که فقط برای نسل جنگ دوخته شده باشد. راه شهادت همیشه هست» 
 آ سِد مرتضی آوینی
زندگی نامه های شهدا رو که میخونی میبینی عجیب غریب دست اندر خیری بودن هر لحظه، بعدش میزنی تو سر خودت که ای وای ما کجا؟ شهدا کجا؟ از عمر چند صباح مونده؟ نامه عمل چقدر سیاهه؟
خلاصه که به قول اقا فخر الدین عراقی 
چو فردا نامه‌ام را بر گشایند
کجا چشمم تواند تابِ دیدن؟
نباشد جز خطایم جمله اندر
زِ سطرِ اولش تا بیت آخر
*در ضمن این شهید بزرگوار از دوستان نزدیک شهید هادی ذوالفقاری بودند. 
 



        

          میخواستم یه نقد بنویسم براش ولی خب میدونی دیگه قانون اول اینه که راجبش صحبت نمی کنیم! 
        

          در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند; بعضى پیمان خود را به آخر بردند(ودرراه اوشربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند; و هیچ گونه تغییرى در پیمان خود ندادند. 
سوره مبارکه احزاب آیه ۲۳
        

          نصف شب داشتم تو طاقچه بی نهایت میچرخیدم و چشم هام هم خیلی خواب الود شده بود که رسیدم به این کتاب،  به خاطر محرم و علمدار کربلا عنوانش توجهم رو جلب کرد و بدون داشتن هیچ اطلاعات دیگه ای  تصمیم گرفتم نشانه گذاریش کنم و بعدا بخونمش که اشتباهی دستم خورد و دانلود شد. 
با خودم گفتم حالا که دانلود شده حیفه نخونمش، بشینم بخونم اگه خوب نبود دراپش میکنم. 
روز بعد بیدار شدم شروع کردم به خوندنش.  و باید بگم عجب کتابی! عجب ادمی!  
تعجب کردم که چطور تا حالا اسم ایشون رو نشنیده بودم. این کتاب دقیقا با بهترین زمان بندی وارد زندگیم شد. 
آ سِد مجتبی علمدار عزیز  ممنون از اینکه بی دعوت وارد زندگی من  شدی و  انقدر به من کمک کردی. لطفا دوست خوب من بمون =)))) 
        

          برای من قشنگ و دلنشین بود. 
این کتاب از مجموعه ای از گزارش های بازجویی پلیس در ارتباط با یک پرونده است. قاتل از ابتدا مشخصه و نحوه رخ دادن اتفاقات به تدریج شرح میشه. یک مقداری خوانش سختی داشت چون پر از اسم پلیس های مختلف و  باز جویی های بخش بخش بود اما در نهایت وقتی تا صفحه اخر رو بخونی احتمالا ازش لذت میبری، مثل رسیدن به ادامس وسط ابنبات چوبی. 
اگر با در کمال خونسردی نوشته ترومن کاپوتی ارتباط گرفتید به احتمال زیاد از این کتاب هم لذت میبرید. 
        

          خلاصه بگم دوهزارتا پلات توییست داشت. روند داستانیش  خالی از کلیشه بود. یک جاهایی به خصوص اوایل تا اواسط کتاب روند داستان کند میشد ولی خب در عوض اخرای کتاب با سرعت اتفاقا میخورن تو صورتت. برای من کتاب جذابی بود و باهاش حال کردم. 
        

          اولین کتاب از این مجموعه بود که خوندم.  اگر بخوام تیکه کتاب ازش بذارم تقریبا باید از همه صفحه هاش عکس بگیرم. تنها ناراحتی اینه که فقط شامل بیانات تا سال ۹۷ هستش.  ولی خب با خوندن این مجموعه میشه کاملا متوجه شد که از کلی سال پیش نویسنده کجاها رو پیش بینی کرده بودن و هشدار دادن و چقدر مطالعه و سطح دانش بالایی دارن و تحلیل های دقیقی ارائه دادن. انشاءالله خداوند توفیق عمل کردن به حقیر بده. 
        

          خیلی قشنگ بود خوشحالم تصمیم گرفتم بخونمش چون از اون دسته کتاب هایی بود که ادم یه تیکه از وجودش رو لای اون کتاب جا میذاره. 
انتقادی که میتونم بهش وارد کنم پاراگراف های طولانی و گاها حجم بالایی از توصیف های غیر ضروری بود. 
این کتاب از اون دسته کتاب های جنایی نیست که پر از معما و پیچش داستانی باشه،  درواقع داستان خیلی سر راستی داره و تو از اوایل داستان پایانش رو میدونی، ولی این  مسئله ذره ای از جذابیت داستان رو کم نمیکنه که این هنر واقعی کاپوتی رو نشون میده.
 واقعی بودن داستان این کتاب باعث تاثیرگذاری بیشتر در خواننده میشه. در کمال خونسردی بیشتر از اینکه برای من یک اثر جنایی باشه راجب پیچیدگی شخصیت انسان ها و روابط انسانیه. 
نویسنده بخوبی تونسته داستان شخصیت های مختلف رو به طور موازی پیش ببره. 
برای درک بهتر پیشنهاد میکنم بعد مطالعه کتاب فیلم Capote رو تماشا کنید.