داستانیدربارهیدختریبهنامآیداکه خودشرابه کلاغتشبیهمیکند.روزیایندخترداخلآسانسورکادوییمیبیند.ازهرکس
میپرسدکادومالهیچکسنبودهاست.درکادوراکهبازمیکندازتعجبجیغمیکشد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.