یادداشت‌های Hasti Rajabi (9)

          کتاب خوبی بود داستانی که درسته پیچ و خم خاصی نداره اما تورو وادار به خوندنش می‌کنه 
تلاش های یک پروانه برای فرار کردن از دست یک کلکسیونر روانی کسی که صرفا ادعای عشق و احترام داره و نه بیشتر 
من کلا از کتاب هایی که شخصیت های کمی دارن و تمرکز روی همون تعداد کم هست خوشم میاد 
این کتاب هم پسندیدم 
مطمعنم هیچوقت داستانشو فراموش نمیکنم
        

          تا حالا کتابای ملو و اروم  نخونده بودم اما این کتاب دید من رو نسبت به اینجور کتابا عوض کرد 
کشش لازم رو واسه ادامه داشت 
داستانی که به زیبایی احساسات. و بوها رو توصیف میکرد 
        

          کتابی که من اصلا جز دسته کتاب های زرد نمیدونمش 
کتابی که لازمه همه مون یکبار بخونیمش چون خود شناسی و عرفان جز چیز هایی هستن که ما خیلی کم و حتی سطحی میریم سراغشون بنظرم لازمه حتی اگ علاقه نداریم به این موضوع بخونیم و درک‌ کنیمش
        

          خط داستانی جالبی داشت پیچ وخم داستان هم دوست داشتم
        

          شروع خوبی داشت اون احساسی که میخوای ببینی باقی ماجرا چی میشه رو خیلی خوب القا کرد حتی پلات تویست قوی داشت اما آخرش واقعا انتظار نداشتم همچین پایانی داشته باشه بنحوه پایان بندی که داشت میتونست خیلی بهتر باشه اون فانتزی که داشت آخرش واقعا زد تو ذوقم 
        

          میتونست بهتر  باشه خیلی کش داده بود بعضی چیزا رو که لزومی نداشت 
        

          در کل کتاب های فانتزی دوست ندارم ولی من این کتاب رو درست زمانی که بهش احتیاج داشتم خوندم و بله منو از شر یکسری افکار نجات داد.
        

          خیلی دوسش داشتم و ازش چیز یاد گرفتم تعلیق و نوع نوشتن و زمان بندیش رو هم بنظرم عالی بود