یادداشت‌های عطیه نقوی (3)

        کتاب قشنگی بود از اونا که باهاش درک میکنی دوست داشتن و عاشق شدن چطوریه عشق گراهام و لوسی قشنگ بود اما ناراحت کننده بود چرا باید بین این همه آدم عاشق گراهام میشد اون شوهرخواهرش بود هرچند که خواهرش ترکش کرد و بهش خیانت کرده بود...بازم... و بابای گراهام خیلی بد بود اصلا نمیشه بهش گفت انسان چطور با پسر کوچولوش این رفتارو داشت و این همه بهش آسیب زد ...با خوندنش قلبم درد گرفت گناه داشت...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        کتاب قشنگی بود شخصیتای زیدن و ویولت محشر بودن از اولشم از دِین بدم میومد که خب مشخص شد حق داشتم، ولی لیام حقش این نبود...خیلی تعجب کردم که آخرش بِرِنن زنده بود شاید بابای ویولت هم زنده باشه...🤷🏻‍♀️ راجب اِندارنا هم کنجکاوم وقتی بزرگ بشه چه قدرتی منتقل میکنه باید جلد دومش رو هم بخونم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5