یادداشتهای عطیه مقدم (3) عطیه مقدم 1403/10/14 تو خود عشقی باش که در جستن آنی نیکول لپرا 3.5 3 این کتاب به نظرم یه کتاب بینابینیه نه تماما خودیاریه نه تماما روانشناسیه. کتاب از این بحث شروع میکنه که خیلی از ما چشم باز میکنیم میبینیم توی همه ی روابطمون یه سری الگوی ناراحت کننده رو تکرار کردیم و هر بار همون چیزای همیشگی باعث اذیتمون شدن و تجربهی خودشم میگه که به واسطهی محرومیت هیجانی مادرش دائما در روابطش درگیر و نگران بوده و از طرفی هم یاد گرفته بوده که برای دوست داشته شدن نباید خیلی از نیازهاش صحبت کنه. حالا میاد میگه این الگوها از الگوهای روابط کودکی ما میان و از اونجایی که مغز پدیدهی آشنا رو به پدیدهی خوب یا مفید ترجیح میده. برای مغز خوب تره که همون الگوهای کودکی رو تکرار کنه. و بعد میاد میگه همهی این الگو ها و رفتارها و تنش های عصبی از بدتنظیمی سیستم عصبی ما میاد و آدمها معمولا بد تنظیمی سیستم عصبیشون رو به چهار شکل نشون میدن: خشم یا فوران، مدارا یا طلبی، انجماد یا گریز. و علاوه بر این یه نظریهی دیگه رو هم مطرح میکنه که ما اساسا سه بعد داریم جسم و ذهن و قلب و هر کدوم بهبودش مثل یه پیش نیاز برای اینه که سراغ درمان بعدی بریم. ادامهی کتاب بر اساس همین نظریه میاد اول به بهبود و آگاهی از جسم میپردازه بعد آگاهی از ذهن و احساسات و در نهایت هم آگاهی از قلب که همون حسهایی هستن که ما رو به سمت یه فرد یا هدف میکشونن. و در دو فصل آخر هم در مورد این صحبت میکنه که بعد از درمان بدتنظیمی عصبی حالا میتونیم در روابطمون دنبال هم تنظیمی عصبی با دیگران باشیم و راهکار میده که چجوری این رو محقق کنیم. من کتابو دوست داشتم و به نظرم همه چیزش اندازه و خوب بود ولی از اون کتاباییه که باید وقت بدیم و باهاش گام به گام پیش بریم که حال و احوالمونو بهتر کنه. 0 9 عطیه مقدم 1403/9/22 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 43 کتابای فردریک بکمن برای جدا شدن از زندگی و خوش خواندن خیلی گزینهی خوبین. این کتابم مثل همیشه کلی شخصیت چند بعدی قشنگ و خوش قلب داشت ولی اولا که سانسور حسابی شامل حالش شده بود. ثانیا احساس میکردم برای اولین بار توی شخصیت های اصلی آدم مسن نمیبینیم. دوستش داشتم ولی در رده بندی کتابای بکمن بعد از بریت ماری میذارمش احساس میکنم از اون ضعیف تره. 0 4 عطیه مقدم 1403/9/12 زندگی ناممکن مت هیگ 4.2 26 برای من همچنان محبوبترین کتاب مت هیگ چگونه زمان را متوقف کنیمه. اونجا یه جور واقعبینی ناشی از نزدیک بودن به تجربهی افسردگی داره که به نظرم توی کتابهای دیگهاش مخصوصا کتابخانهی نیمه شب یواش یواش گمش میکنه. و چون از کتابخانهی نیمه شبش ناراضی بودم با دید منفی این کتابو شروع کردم اما تونستم بیشتر از کتابخانهی نیمه شب باهاش ارتباط بگیرم. کتاب داستان پیرزنی در دههی هشتم زندگیشه که درگیر کلی احساس گناهه و به طور کلی روزمرگیه. اما به واسطهی ارث ناگهانیای که بهش میرسه سر از کلاب و مرکز قمار و اعتراضات محیط زیستی درمیاره:) و زندگیش رو دوباره زندگی میکنه. من دوسش داشتم کتابو و اگر کتاب "چگونه زمان را متوقف کنیم" نبود شاید حتی بهش ۵ ستاره میدادم. برای اینکه بهمون یادآوری کنه زندگی هنوز در جریانه کتاب خوبیه. 0 2