یادداشت‌های 🦋 𝓝𝓪𝔂𝓸𝓻𝓪 🦋 (4)

        پایان این کتاب.... 
خیلی پایانش هیجانی بود، خیلی سرش غصه خوردم ولی خیلی قشنگ بود دلم از اول کتاب تا اخرش برای سم پر پر شد 
اخرش که اون صدای ظبط شده رو برای جولی گذاشت خیلی خوب بود
خیلی دلم میخواست یه جوری اخر داستان به هم برسن ولی نشد
اینم به نوعی پایان خوبی بود 
از اینکه جولی اخرش سم و فراموش نکرد خوشحالم 
از اینکه سم هم ازاد شد و رفت با اینکه خیلی دردناک بود خوشحالم 
گاهی موقع خوندن کتاب اینجوری بود که خیلی جولی رو بابت بعضی کاراش که با منطقم جور نبود فحش میدادم
بعضی جاها میگفتم ازش متنفرم 
ولی اخرش وقتی بعد شکستن گوشی اونجوری از کنترل خارج شد نظرم درموردش عوض شد اونم دوست دارم الان
وقتی رفت دنبال سم گشت و صداش میکرد نزدیک بود اشکم دربیاد 
ولی با وجود همه ی غمگین بودنش واقعا خوب بود قشنگ بود از اینکه خوندمش خوشحالم، از دوستی که بهم پیشنهادش داد ممنونم
دیگه از غمگینا فرار نمیکنم تجربه ی متفاوتی بود وقتی میخوندم  از دنیای اطراف و مشکلات خودم یکم فاصله گرفتم و به فکر شخصیت های کتاب بودم... 
خلاصه بگم خیلی فراتر از کلماته حسم راجب این کتاب✨💓
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

        کتاب قشنگی بود 
از شخصیت هاش خوشم اومد 
عاشق بحث های بین کنجی و آدام شدم حتی وقتی جدی بودن بحث بینشون منو میخندوند، شوخ طبعی کنجی رو دوست داشتم  
ولی نمیدونم چرا یجورایی به کنجی زیاد اعتماد ندارم، ولی خب برای قضاوت  زوده تا ببینیم تو جلد های بعد قراره چه اتفاقی بیوفته 
و اینکه یجورایی حس میکنم وارنر زیاد بدم نیست دلم براش سوخت وقتی جولیت فرار کرد یا اونجایی که بهش شلیک کرد 😐💔
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

        وقتی شروع به خوندنش کردم حتی یه لحظه هم نمیتونستم کنار بزارمش 
از جلد قبل بهتر بود بنظرم 
و الریک...نگم از این بشر.. توی این جلد واقعا خیلی ازش خوشم اومد ✨🫀
فقط اینکه بر خلاف جلد اول تور حضور چندان زیادی نداشت توی این جلد و یکم از اینش خوشم نیومد چون در نتیجه اونه که به رن میرسه و این مثلثه رو با وجود اینکه عاشق شخصیت الریکم دوست نداشتم، فقط حرص ادمو در میاره
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0