یادداشتهای sara Joharchi (10) sara Joharchi 1403/6/8 طرحی از یک زندگی پوران شریعت رضوی 3.8 3 به نظر این کتاب سلیقه ای هست برخی به خواندن زندگینامه با عنایت به جزئیات علاقمند هستند و برخی دیگر به خواندن زندگینامه با عنایت به کلیات علاقمند هستند که خب من در دستهی دوم قرار میگیرم و برای زندگینامه ی شریعتی کتاب مسلمانی در ناکجا آباد را بیشتر ترجیح میدهم. 1 4 sara Joharchi 1403/6/2 از قصر تا قصر نجیب محفوظ 3.6 3 خیلی از رمان ها خواندنشان وقت هدر دادن است، اما این کتاب حداقل آورده های فرهنگی و تاریخی با خود به همراه داره و در کل نویسنده بدون اینکه حوصله خواننده را سر ببرد به درستی و به جا به توصیف شخصیت و فرایند ها به طور هدفمند میپردازد. 1 1 sara Joharchi 1403/5/7 مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد: زندگینامه ی سیاسی علی شریعتی علی رهنما 3.5 1 کم پیش می آید حوصله ام از خواندن کتابی سر نرود و تا پایان کتاب آن را زمین نگذارم... این کتاب را در بازه ی زمانی ۴۸ ساعت به اتمام رساندم و در میان آن ۴ ساعت فقط خوابیدم! بعد از کتاب، مستند"شریعتی بدون روتوش" را دیدم که اگر کتاب را نمی خواندم به نظرم این مستند حق مطلب را ادا کرده بود. 0 3 sara Joharchi 1403/5/1 اسلام سیاسی در ایران سیدمحمدعلی حسینی زاده 3.3 2 نویسندهی این کتاب استاد من است بالعکس کلاسشان که گویی حوصله ی ما را ندارند این کتاب روندی منسجم و کلی را بیان کرده که خواندنش خالی از لطف نیست. 0 4 sara Joharchi 1403/5/1 زنان سیبیلو و مردان بی ریش: نگرانی های جنسیتی در مدرنیته ایرانی افسانه نجم آبادی 3.7 6 یکی از مدل های نوشتار در یادداشت های علوم انسانی به نظر این است که افراد و اندیشمندان یا پژوهشگران تنها یک گزاره را مد نظر دارند ولی دائم به دنبال مصداق یافتن برای این گزاره هستند تنها گزاره ی مهم این نوشتار به نظرم این بود: _در ایران قدیم از جمله زمان ایران حافظ و قبل از آن تا زمان آمدن دوربین عکاسی و گرایش به رئالیسم الگوی زیبایی زنان و مردان یکسان بوده است. _معشوق ها اکثرا پسران نوجوان بودند و در ادبیات ما که از مفهوم شاهد استفاده می کنند منظورشان همان پسران نوجوان هست و در آمدن ریش مردانه آغاز کنار رفتن آنها از عشق است. _مردانی بودند که ریش خود را می زدند تا در مقام شاهد بمانند زنانی بودند که دائم دلشوره این عشق و علاقه را داشتند. نظر خودم : بخواهم خیلی روراست باشم، پیشینهی لجنی داشتیم و باور اینکه این موضوع پیشینه ی ما هست حالم را بهم می زند. 2 1 sara Joharchi 1403/5/1 حاج آقا مجتبی: گذری بر زندگی عالم عامل ربانی، فقیه و مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی حسین تهرانی 3.3 1 شاید اگر به من باشد ترجیحم دیدن نمایش است تا خواندن نمایشنامه، این کتاب که نشر مصباح الهدی چاپ کرده است بیشتر گزارشی از یک مستند است. 0 1 sara Joharchi 1403/5/1 سری که درد ... می کند سیدمهدی شجاعی 3.5 1 در کل قلم سید مهدی شجاعی را دوست دارم، این کتاب سوژه های نابی داشت، داستان های کوتاه با خصلت های روان و هدفمند و درنهایت بیشتر این کتاب را به نوجوانان توصیه میکنم. 0 0 sara Joharchi 1403/4/31 مدیر مدرسه جلال آل احمد 3.9 122 مدلِ نگارش در این داستان کوتاه شخص سوم و راوی گونه بود که به سلیقه ی من نمی خورد، سوژه هایی که آن زمان برای داستان استفاده کرده بود برای دوران ما کلیشه ای و تکراری است. شما در هنگام خواندن این داستان نه متوجه می شوید راوی اساسا کیست؟ از کجا آمده؟ و انگار به ناگه افتادین وسط فضایی که به نظرم آن فضا حتی خوب پردازش نشده و در نهایت از حوصله ی خواندن شما می کاهد. 0 1 sara Joharchi 1403/4/31 خسی در میقات جلال آل احمد 3.9 43 روراست باشم با جلال همزاد پنداری می کنم او هم مانند من فردی بی حوصله است و این بی حوصلگی اش در متن هاش مشخص است، به این معنا که کوتاه و مختصر و گزاره ای مینویسد را عیب نمی دانم بلکه سبک می دانم، سبک نوشتاری جلال می تواند در حوزه های خبری کارآمد باشد اما نه در سفرنامه، گزارش کلی از چگونگی شب را به روز سپردن در سفرنامه خیلی جالب نیست . مخاطب ذوق دارد از جزئیات پوشش ایشان از فرهنگ و غیره بهره ببرد اما در این سفرنامه با پردازش جزئیات خیلی خودش را سرگرم نکرده این موضوع نه خوب هست نه بد یک سبک است که به سلیقه من نمی خورد. 1 3 sara Joharchi 1403/4/31 از چیزی نمی ترسیدم: زندگی نامه خودنوشت قاسم سلیمانی 1335 تا 1357 قاسم سلیمانی 4.5 139 فردی که در 200 کیلومتری کرمان در یکی از دهات های آن زندگی می کرد که در دوره ی ما تبدیل به اسطوره می شود، ایشان از دامان پدر و مادری که در زمان خودش نمونه نداشت پروش یافت، مادری مهمان نواز و سخت کوش و پدری نماز خوان که اتفاقا ساعت نماز را در نماز صبح از ستاره ها متوجه می شد و در نماز ظهر از سایه ها می گفت پدرم به نماز اول وقت تاکید داشت ایشان در زمانی به این موضوعات توجه می کرد که نماز خواندن اساسا مسئله نبود و خود قاسم سلیمانی اذعان داشت که اتفاقا خیلی هم درست نمی خواند قاسم سلیمانی در سن 13 سالگی به علت بدهی پدرش راهی کرمان می شود و از ماشین و فضای شهری هیجان زده می شود او به کارگر بنا و هتل تبدیل می شود تا بدهی پدرش را بپردازد که جزئیات این روند بسیار لطیف ترسیم میشود. روح لطیف و حق محور ایشان من را به خودش جذب می کند باورش برایم سخت است که ایشان تا سن 20 سالگی از مرجع تقلید داشتن اطلاعی نداشت و شیوه ی یافتن نماز صبح و ظهر پدرشان برایم حکایت کننده ی حرف های جدید از انقلاب 57 است. اما حیف این کتاب انگار وسط یک ماجرا تمام می شود و نقطه نمی گذارند امیدوارم این کتاب ادامه پیدا کند و هم فیلم و هم مستند ایشان ساخته شود که اگر درست ساخته شود مخاطب های زیادی را به دلیل لطافت روحی و اخلاقی این مرد به خود جذب می کند. 0 1