یادداشتهای محمد آباد (4) محمد آباد 1404/1/6 خط فکه محمد شکری 4.3 2 بسم رب الشهدا و الصدیقین خاطرات کوتاه و خودنوشت شهید سید محمد شکری رضوان الله علیه. کل متن خاطرات حدود ۵۰ صفحه است. ولی پنجصفحهای که نه فقط اتفاقات مکانی را ثبت کرده؛ که مهمتر از آن، حالات آسمانی رزمندگان را به ویژه در زمان رسیدن به معشوق خود، با صفای باطنش و قلم رسایش ثبت کرده است. خاطرات در چهار شهر میگذرد که بیشتر به صورت لحظهای در همان میانۀ کارزار نوشته است. قلم شهید، نشاندهندۀ روح لطیف و آشناییاش با ادب فارسی است. 0 0 محمد آباد 1404/1/3 ده راز آشباریا محمدرضا نیرومند 4.5 14 بسم الله النور مخاطبان کتاب، نوجوانان سیزدهچهاردهساله هستند. محتوای اصلی کتاب، در نقد رسانه است: قدرت رسانههای مجازی در شکلدهی افکار عمومی و جریانسازی های اجتماعی و همچنین تیترزدگی(!) و آفاتی که در پی نیندیشدن به محتواهای زیاد و گوناگون در فضای مجازی پدید میآید. امتیاز ۴، به خاطر پرداختن به این موضوع پراهمیت است؛ وگرنه از تکنیکهای داستاننویسی باید چشمپوشی کرد. گاهی کلماتی مانند «کودن» و «شلوارم را نزدیک بود خیس کنم» به کار رفته بود که وجهی نداشت و بهتر بود کتاب از این دست کلمات ناشایست خالی باشد؛ خصوصاً که مخاطب، نوجوان است. همچنین چند جا دربارۀ سیگار صحبت کرده بود که آن هم وجهی نداشت و جذابیتی هم نمیافزود. 0 2 محمد آباد 1404/1/2 گلستان شیخ شیراز سعدی سعدی 4.7 27 در حکایت چهارم از باب سیرت پادشاهان، دو نظریۀ تربیتی مطرح میشود: ۱. سگ اصحاب کهف روزی چند/پی مردم گرفت و مردم شد ۲. عاقبت گرگزاده، گرگ شود/ گرچه با آدمی بزرگ شود همان دعوا که در پرورش انسان، حرف اول را طبیعت میزند یا تربیت . اینکه هر دو بیت میان مردم باب است(شاید هم بود از بس که دور شدهایم از ضربالمثلها)، شاهدی است بر اینکه علاوه بر دانشمندان، هر یک از این دو دیدگاه بین مردم عادی هم طرفداران پروپاقرص دارد 0 0 محمد آباد 1403/12/14 ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی 3.9 106 بسم الله النور کتاب را دو بار خواندم که هر دو به سالها پیش باز میگردد: بار اول شهرت داستان و داستاننویس و تصویرگر، مرا به دنبال خود کشید و در مجموع لذت بردم. همین شد که بار دومی هم داشته باشد؛ ولی این بار برای خواهرزادۀ نوجوانانم خریدمش و با هم خواندیم. این بار، حواسم بیشتر جمع بود به آثار تربیتیای که خواهد گذاشت. آنچه در در ذهنم مانده، تصویری سیاهی است که از خانواده در ذهن نوجوان میگذارد: ماهی سیاه کوچولویی که سودای بزرگ شدن در سر دارد؛ ولی سندارترها و خانوادهاش او را از کنجکاوی و فهم بیشتر جهان، برحذر میدارند. او سرپیچی میکند و در طول مسیر این نامهربانیها و نفهمیدن های دیگران، تصویر غالبی است که به مخاطب منتقل میکند. نتیجهام این شد که این کتاب، دستکم، کتاب نوجوان نیست. نمیشود گفت که حرفهای کتاب هیچ مصداقی در جهان ما ندارد؛ ولی این تعمیم نامهربانیها و نفهمیها به اصل مفهوم خانواده، نادرست و سیاه است. 0 0