یادداشتهای حسین رهاد (3) حسین رهاد 1402/1/19 فروپاشی: نگاهی به درون رژیم شاه، بحران ها، تضادها و ناکامی هایش هدی صابر 3.6 4 آینههای گمشده مروری بر کتاب «فروپاشی» هدی صابر «فروپاشی» با زیرتیتر «نگاهی به درون رژیم شاه» برخلاف بیشتر تحلیلها که علت فروپاشی رژیم شاه را توجه بیش از حد به آمریکا و یا بیتوجهی به دین اعلام میکنند با جابهجا کردن هوشمندانهی زاویهی دید، چراغی به دخمهای میاندازد که در واقع درون خود سوژه است. هدی صابر با شناخت عمیقی که از روحیهی اجتماعی ایرانیها داشت میدانست که ما معمولا برای علتیابی مسائل اجتماعی دو شیوه داریم: ۱- تمام تقصیر را گردن استکبار جهانی میاندازیم و علت اصلی را در بیرون جستجو میکنیم. ۲- اگر در داخل هم دنبال علت بگردیم با سادهانگاری بیش از حد، یک نفر یا یک تفکر را مقصر میدانیم. حال آنکه در بیشتر مسائل اجتماعی و سیاسی، علت پدیدهها آینهای شفاف و تمام قد نیست بلکه شالودهای از تکهآینههای شکسته، پراکندهشده و مات است. او با واکاوی درون رژیم و تغییر رویههاش از تاثیر دادن شرایط خارجی و موقعیت تاریخی آن دوره غافل نمیشود و تکهآینههای زیادی را برای ما گرد میآورد. آینههایی که معمولا به علت سوگیری دیگر نگارندگان و یا بررسی نهچندان دقیقشان از نظر مخفی مانده و یا کجفهمی و ابهام بعضی مسائل ماتشان کرده بود. کتاب فروپاشی دارای دو بخش اصلی میباشد. بخش اول: «نگاهی به جهان» و بخش دوم: «اقتصاد در بحران» میباشد. در بخش اول ابتدا شرایط خاص تاریخیِ دنیا بعد از جنگ جهانی دوم را تحلیل میکند و سپس در شرایط سیاسی آمریکای آن دوره دقیق میشود. از تغییر رویههای آمریکا در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات، روش اصلاح سیستمشان و درس گرفتن از اشتباهاتشان میگوید. او سپس به شرایط اجتماعی رژیم و رویکردش میپردازد و دنبال علتهای فروپاشی از داخل میگردد. او در ادامه به بحرانهای اقتصادی، تاثیرات تصمیمات اجتماعی رژیم، وضعیت معیشتِ عامهی مردم اشاره میکند. هدی صابر درجایجای کتاب، مسالهی آشنای ایران یعنی نفت را مورد توجه قرار میدهد. یکی از بنمایههای اصلی کتاب این مساله است که فروپاشی رژیم یک واکنش لحظهای و حرکتی بیپیشینه نبوده بلکه یک فرآیندِ با پیشزمینه و دارای علتهای لحظهای و دورهای بوده است. هدی صابر در این کتاب تاکید میکند که رژیم شاه و در رأس آن محمدرضا پهلوی بعد از مدتی و آشکار شدن سیل مشکلات میفهمند که رویکردشان اشتباه بوده و میخواهند شرایط را تغییر دهند. ولی هرکاری که انجام میدادند به علت تناقضات درون رژیم و شکافی که به وجود آمده بود بر علیه خود رژیم برمیخیزد. ✍🏼 حسین رهاد 0 19 حسین رهاد 1402/1/18 سرگذشت فلسفه برایان مگی 4.2 14 سفری به دنیای فلسفه! مروری بر کتاب «سرگذشت فلسفه» اثر «براین مگی» زمان تقریبی مطالعهی مرور: سه دقیقه به همراه براین مَگی مسیری که فلسفهی غرب در ۲۵۰۰ سال طی کرده است را سفر کنید. سفری سراسر شگفتی و اعجاب. سفری به دنیای فلسفه. افلاطون میگوید: «فلسفه با اعجاب و شگفتی آغاز میشود». پس میتوان با اطمینان و به حکم افلاطون بزرگ گفت که پس از خواندن این کتاب خواننده فلسفه را آغاز کرده است. فلسفه چیست؟ پرسش مهمی که در طول تاریخ پاسخهای زیاد و متنوعی به آن داده شده است. براین مگی در پاسخ این پرسش چنین میگوید. فلاسفه اصول بنیادین شناخت و وجود را مورد پرسوجو قرار دادهاند؛ سؤالاتی مانند «هستی چیست؟» و «آیا وجود خدا را میتوان ثابت کرد؟» از جمله موضوعهایی است که فلسفه به آنها میپردازد. سرگذشت فلسفه، اثری است مصور و سرشار از نکات هوشمندانه دربارهی بحثهای جذاب فلسفی. کتاب با کمک تصویرها و شاهکارهای هنری مثل نقاشی، مجسمه، عکاسی و ... فهم مطالب را آسان میکند. این نوشتهی سلیس و جامعِ پروفسور براین مَگی به کار همه میآید. مطالب گاه دشوار فلسفه را با لحن و زبانی ساده طوری توضیح داده است که هم فهم آن برای همه ممکن است و هم این که این سادهسازی اصل مطلب را وارونه و یا دچار انحراف نکرده است. وقتی با توری به جایی سفر میکنیم مکانهای مهمی که قرار است از آنها دیدن کنیم را به ما اطلاع میدهند. در این سفر هم براین مگی به خوانندگان کتاب تعهد داده است که آنها را از مسیری با این عنوانها عبور دهد: «یونیانیان و جهانشان، مسیحیت و فلسفه، آغاز علم نوین، خردگرایان بزرگ، تجربهگرایان بزرگ، اندیشمندان انقلابی فرانسه، سدهی زرین فلسفهی آلمان، دموکراسی و فلسفه، فلسفهی قرن بیستم» قسمتی از کتاب سرگذشت فلسفه را با هم بخوانیم: «زندگی روزانهی اغلب ما پر از چیزهایی است که مشغلههای عادی ما را میسازند. ولی گاه و بیگاه مکث میکنیم و از خود میپرسیم جریان چیست. و در آن حال، چه بسا، پرسشهای بنیادی به ذهنمان میآید، پرسشهایی که در شرایط عادی به آنها نمیاندیشیم.» ✍🏼 حسین رهاد 0 36 حسین رهاد 1402/1/17 قدرت بیقدرتان واتسلاف هاول 3.8 26 دروازههای جابهجا شده مروری بر کتاب «قدرت بیقدرتان» واتسلاف هاول کتاب قدرت بیقدرتان در سال ۱۹۷۸ نوشته شده است. هاول که اولین رئیس جمهور چک است در این کتاب با نگاهی کاربردی به مسائل سیاسی متنوعی میپردازد. مهمترین محور کتاب تشریح نوع حکومتی است که هاول آن را «پساتوتالیتر» میخواند. او این حکومت را نوع جدیدی میخواند که با دیکتاتوریهای معمول و حتا با معنای رایجی که ما از حکومت توتالیتر در ذهن داریم متفاوت است. «پیشوند «پسا» را البته به این منظور انتخاب کردهام که بگویم نظام ما دیگر توتالیتر نیست؛ به عکس، میخواهم بگویم با نظام توتالیتری روبرو هستیم که از پایه و اساس با دیکتاتوریهای کلاسیک و دریافت معمولمان از توتالیتاریسم تفاوت دارد.». نویسندهی کتاب علاوه بر بررسی مسائل سیاسی گریزهایی فلسفی و انسانشناسانه به مسائل میاندازد و سوژهی کتاب را با عینکهای متفاوتی میبیند. «این ایدئولوژی برای همهنوع پرسشی یک جواب حاضر و آماده در آستین دارد؛ بعید است بشود نصفه و نیمه به آن رو آورد و از طرفی رو آوردن به آن عواقبی جدی برای زندگی انسان دارد.» در ادامه با این تحلیل که در زمانهی حاضر قطعیتهای متافیزیکی با چالشهای جدی روبرو هستند از جذابیت این ایدئولوژی و علت اثرگذاری آن در جامعه میگوید. عنوان «قدرت بیقدرتان» در ساختار خود دارای تناقضی زیباست. بیقدرتانی که از قدرت خود خبر ندارند و ناخواسته در زمینی فوتبال بازی میکنند که جای دروازهها عوض شده و هر چه بیشتر تلاش کنند تا گل بزنند اسکوربرد ورزشگاه، امتیاز حریف را بالا میاندازد. نگارندهی کتاب کلید اصلی این بازی را «آگاهی» میداند. بیقدرتان چون از این بازی آگاهی ندارند با کارهای ساده و بدونِ فکر قدرت حکومت را بیشتر میکنند. هاول تمثیل «سبزیفروش» را در کتاب به کار میبرد و با تحلیل کارهای سادهای مثلا چسباندن اعلامیهای بر دیوار مغازهاش که شاید اصلا به چشم نیاید زوایای مختلف این قدرتی که حکومت از این سبزیفروش میگیرد را بررسی میکند. در نظامهای قدیمیتر حکومت در موضعی بالا قرار داشت و مردم میدانستند که کجا به آنها ظلم میشود و کجا به نفع آنهاست. ولی در این نوع نظام، مردم درون حکومت زندگی بدی دارند و از فردیت خود دور رانده شدهاند ولی باز با دست خودشان با انجام کارهایی اعلام رضایتشان را به این نظام اعلام میکنند. به همین خاطر است که اگر یک ناظر بیرونی به این نظامها نگاه کند نمیفهمد دلیل اعتراض مردم و نارضایتیشان چیست. چون چیزهای اساسی مثل قانون و قوهی قضائیه به خوبی کار میکنند ولی نکته این است که ناظر بیرونی از دستهای پنهان دادگاهها، رانتها، پروندهسازیها و هزار چیز دیگر که خون این نوع حکومتهاست بیخبرند. شباهتهای بنیادی حکومت آن زمان چکسلاوکی با نظام کنونی ایران باعث میشود مطالعهی این کتاب به درک بهتر ما از شرایط خودمان کمک کند. ✍🏼 حسین رهاد 0 21