بلاخره خوندمش و از لحظه به لحظه اش لذت بردم🫠
نمیدونم چی برای ریویو بخوام بنویسم که حق مطلبو ادا کنه.
چندبار نوشتم و پاک کردم چون هربار بنظرم به یه شخصیت کم لطفی کرده بودم پس کلا از خیرش میگذرم و فقط راجب مجموعه شاهزاده مطرود مینویسم و نه فقط این جلد داستان🫠😅
مجموعه "شاهزاده مطرود" دو فصل داره و هر فصل توی ۲جلد قرار نوشته بشه(طبق چیزی که خود نویسنده اطلاع داده) و این دو جلد(من یک قاتل هستم و مطرودی بینام) فصل اول ماجرا بود که این مدت خوندم. تو تمام این مدت عملا با گروه باد اشنا شدم و دیدم که چطوری از نفرت به سمت اعتماد پیش رفتن...
دیدم که ادریان چطور زیربار فشار حادثه روز طلایی نابود شد و مایلین که هرکاری برا محافظت ازش میکرد. نه میتونستم به ادریان ایرادی بگیرم و نه میتونستم کاملا بهش حق بدم🚶🏻♀️
و مایلین... اون قوی و باهوشه اما بی نقص و غیر قابل شکست هم نیست و این چیزی بود که بیشتر از هر چیزی توی شخصیت اصلی ماجرا دوست داشتم👀
خیلی خوب باشه مایلین بی رحم هم بود ولی خوب که چی؟ فوقش همهرو گروهی دفن میکرد همین🤷🏻♀️
و اخر ماجرا چندتا سوال بی جواب موند که احتمالا خط داستانی فصل دوم مجموعه باشه و الان واقعا موندم که چطور تحمل کنم تا فصل دوم نوشته بشه،مجوز بگیره و چاپ بشه😭😭
به سندپراد که این ته بدشانسیه😭
پ.ن۱: هوراس کثافت خیلی کراش بود 🤭
پ.ن۲: خداییش کادمن خیلی کیوت بود، نبود؟🤭