یادداشتهای سیدخلیل موسوی راد (4) سیدخلیل موسوی راد 1403/6/16 یکی بود یکی نبود سیدمحمدعلی جمالزاده 3.7 13 جمالزاده بود و ساده نویسی شروع شد سیدمحمد علی جمالزاده را می توان از نویسندگان معاصر و جریان ساز معرفی نمود که پیش از همه دغدغه ساده نویسی و عوام فهم بودن نثر فارسی داشت. چنان که در مقدمه "یکی بود یکی نبود" ارباب قلم رو دعوت به ساده نویسی و پرهیز از لغات و اصطلاحات قدیمی و حتی عربی میکنه و می خواد که داستان فارسی رو به سطح جامعه بیاره و نه صرفا برای ادبا و فضلا. در این راستا اولین داستان خودش رو "فارسی شکر است" قرار میده که در اون یک جوانکِ کارگر که به نوعی نماینده عموم مردم هست با یک روحانی و یک فرنگیمآب زندانی میشه. جوانک از هر دو به علت بکار بردن کلمات غلیظ عربی و اصطلاحات انگلیسی در میان صحبت هاشون، هراسان میشه و به این ور و اون ور میره تا .. قصه ی دوم "رجل سیاسی " است که به گونه ای در نقد فساد و بی سوادی سیاسیون هست و شیوه به قدرت رسیدن آن ها. در "دوستی خاله خرسه" احساسات رو برمی انگیزه و دل رو برای وطن می سوزنه که جوان هایی به دست چه افرادی نابود شدند. در قصه چهارم ما رو با "درد و دل ملا قربانعلی" که یک روضه خوان هست و در پیری دل در گرو دخترک همسایه نهاده، همراه می کنه. در "بیله دیگ بیله چغندر" که باز هم یک داستان سیاسی و نقد به اوضاع حکومتی هست، راوی در حمام، خودش رو به دست یک دلاک فرنگی میده که گویا قبلا در ایران مستشار بوده است و خاطراتشرو تعریف می کنه. "ویلان الدوله" یک نقد به جامعه و افراد سربار هست که مدام مایه زحمت دیگران است. مابقی کتاب هم مجموعه ای از کلمات عوامانه فارسی و زندگی نامه ی جمالزاده و نامه های اون هست. 0 5 سیدخلیل موسوی راد 1403/2/26 بیگانه آلبر کامو 4.0 247 مادرم امروز مرد. شاید هم دیروز،نمیدانم! "مرسو" یک شخصیت پوچ و خالی از احساس است. جایی که در شروع داستان که با پایان زندگی مادرش همراه است، ذره ای سوگواری یا گریه نمی کند. حتی پس از آن با معشوقه اش به آبتنی و سینما می رود. آنچنان خشک که به ابراز علاقه همان معشوقه اش نیاز جوابی نمی دهد. البته در داستان مشخص نیست منشا این پوچ گرایی کجا بوده و از کی شروع شده اما آنچه مشخص است، همه ی این بی حسی ها به ضرر او تمام می شود و در دادگاه اورا بیگانه و مجرم ختاب می کنند. در دادگاهی که به قتل بی هدف یک عرب توسط مرسو می پرداخته می شود. 0 7 سیدخلیل موسوی راد 1403/2/13 ویولون زن روی پل خسرو باباخانی 4.3 137 من چاپ سیام این کتاب رو به پیشنهاد خانم فروشنده خریدم که ۲۵ صفحه کمتر از نسخه داخل بهخوان با همون طرح جلد صفحه داره. کتاب شرح حال واقعی یک نویسنده قدیمی، از زمان درگیری به اعتیاد تا رهایی و کمک به رهانید دیگر معتادان، به قلم خود نویسنده است. از مصائب معتاد بودن مثل بی توجهی به خانواده و دله دزدی تا سختی های معتاد بودن در دهه هفتاد و برخورد بد قانون با مصرف کنندهها. از تلاش های ناموفق برای ترک و دکترهای قلابی و بعضا معتاد که جز سرکیسه کردن تخصصی نداشتند. البته داشتن یک همراه و همسفر خوب رو لازمه ی راه ترک می دونه. دلیل اینکه امتیاز پایین دادم این بود که جدا از بار معنایی و آموزنده داستان، از نظر روایی و جذابیتِ نقل داستان، خیلی من رو درگیر خودش نکرد. البته که گهگاهی حس میشد نویسنده قبلا دستی بر نوشتن داشته و کلمات رو خوب به کارگیری می کنه. 0 8 سیدخلیل موسوی راد 1402/11/12 عمو جان استالین علی میرمیرانی ( ابراهیم رها ) 2.7 2 دایی جان ناپلئون یا عموجان استالین؟ مسئله این است! حقیقتا من با دیدن عنوان و شخصیت اول کتاب که یک پیرمرد پارانوئید است با خودم گفتم: بهبه یه داستان مشابه با شاهکار ایرج پزشکزاد. اما زهی خیال باطل که خیلی فاصله داشت و تو شیرینی و روانی اصلا به پای دایی جان ناپلئون نمی رسید. نویسنده از زبان پیرمردی که برای فرار از آلزایمر مجبور به بیان خاطرات خود شده است، جام جهانی ۲۰۱۸ را تحلیل می کند. جایی که انگار یک قالب مشخص دارد (همهاش کار خودشونه) و مثل آشپزی ایرانی که اول پیاز را سرخ می کنند بعد تصمیم میگیرند که چه غذایی را طبخ کنند، اول این قسمت را پیست می کرده و بعد مابقی را می نوشته که همین باعث حوصله سربر شدن کتاب می شد. البته در بعضی جاها نویسنده بازی با کلمات خوبی ارائه می داد که نشان می داد قبلا دست به قلم بوده ولی به زبان خودمانی "کار در نیومده بود" 0 4