یادداشت‌های 𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞. (8)

زمانی که هم سفر ونگوگ بودم
        جزو اولین کتاب‌هایی که وادارم کرد اشک بریزم و قلم نویسنده باعث شده بود با ونگوگ همزاد پنداری کنم.
قسمت جالب این مجموعه که واقعا نظرمو جلب کرد حضور سامان لابه لای زندگی نقاش‌ها و هنرمندان فاخر که بیان شده، بود. سامان به نظر میاد هیچ تاثیری توی زندگی کسایی که باهاشون آشنا شده بود نداشت.. انگار که بود و نبودش فرقی نداشت جز تو سرنوشت خودش. 
اگر به خاطر داشته باشم نویسنده داستان رو طوری روی کاغذ آورده که سامان اگرچه از زندگی و اتفاقاتی که قرار بود برفرض مثال برای ونگوگ رخ بده خبر داشته، سعی داشته تاریخ رو عوض نکنه.. یعنی یجورایی انگار سعی نمیکرده جلوی به قتل رسیدن ونگوگ رو بگیر، یا تاثیری روی تصمیمات داوینچی نداشته. درحالی وجود داشته.. که این نکته خیلی مهمیه. و به شخصه این موضوع از زمانی که این مجموعه رو به پایان رسوندم تا به الان واقعا نکته باحالی بوده برام.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

سایه های میان ما
کتاب سانسو
        کتاب سانسور داری نبود هرچند من با این قضیه مشکل چندانی نداشتم. ترجمه روان بود و به قول نویسنده داستان رابطه عاشقانه یک زوج اسلیترینی رو به تصویر می‌کشد.
اوایل چندان با علاقه جلو نمیرفتم اما در اواسط داستان قطعا شور و هیجانی بیشتری به پایان رساندن کتاب داشتم و خب ازونجایی که من کتاب‌ و فیلم‌های رمانتیک و درام علاقه دارم این کتاب جایی بین موردعلاقه‌هام باز کرد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3