یادداشت 𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞.
1403/4/11
این کتاب به طرزی فضای تاریک و دارکش پیچیدگیه خاص خودش رو داشت که به عنوان یه کودک دهیازده ساله برای تلاش به فهمیدن داستانی که هیچوقت درکش نکردم زیادی گیجکننده بود. من حتی یادم نمیاد که چطور تونستم این کتاب رو تا آخرین خطش بخونم! و باید بگم تنها چیزی که بخاطر دارم دیوارهای تو در تویی بود که کارکتر اصلی سعی میکرد ازشون خارج بشه اما راه خروجی نبود. درست مثل خونهایی که درو پنجرهایی نداره.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.