یادداشتهای Mahya azs (3) Mahya azs 1404/4/27 بخش دی فریدا مک فادن 4.2 365 داستان کتاب بخش دی، روایت یک شب شیفت شب امی، دانشجوی پزشکی سال سوم در بخش روانپزشکی بیمارستان است. امی نگرانی زیادی بابت سپردن این شب دارد که دلایلی پشت این نگرانی وجود دارد. 🔹 رمان در ژانر جنایی با موضوع روانشناختی بود. اما از نظر من بخش جنایی کتاب بر روانشناختی آن غالب بود و باید آنرا با رمانهای ژانر جنایی مقایسه کرد نه رمانهای روانشناختی. 🔹 مثل اکثر رمانهای جنایی، فضای ابتدای کتاب، متن روان و به شرح حال میپردازد و البته که برای برخی افراد کسل کننده است. اما از اواسط کتاب به بعد، هیجان به وضوح خود را در کتاب نشان میدهد، به طوری که دیگر نمیتوانید کتاب را تا پایان داستان لحظهای پایین بگذارید. 🔹 داستان و روایت کتاب برام جالب و دوست داشتنی و البته غیر قابل پیشبینی بود. حتی در اواسط کتاب فکر کردم که شاید با پایانی شبیه فیلم شاترآیلند روبهرو بشم. 0 2 Mahya azs 1404/4/20 روی ماه خداوند را ببوس مصطفی مستور 3.5 158 کتاب «روی ماه خداوند را ببوس» درباره پایاننامه دکتریِ یونس، دانشجوی فلسفهای است که موضوع تحقیقش خودکشی یکی از استادان دانشگاه است. در خلال این مسیر، یونس با بحران اعتقادی و تردید در وجود خداوند مواجه میشود. این شکها رابطهاش با نامزدش را هم تحتتأثیر قرار میدهد. او در طول نوشتن پایاننامهاش به دنبال یافتن پاسخی برای پرسشهای درونیاش است و محور اصلی داستان نیز بر همین موضوع تمرکز دارد. 🔹 با توجه به نقدها و نظراتی که پیش از خواندن کتاب دیده بودم، انتظار داستانی قویتر و تأثیرگذارتر داشتم. اما کتاب نتوانست آنطور که انتظار داشتم مرا درگیر خود کند. حس و حالی که در هنگام خواندن آن داشتم، بیشتر شبیه خواندن رمانهای نوجوانیام بود؛ با این تفاوت که اینبار موضوع حول محور خداوند میچرخید. 🔹 نویسنده بسیار دیر به اصل ماجرا پرداخته است. تا دو سوم ابتدایی کتاب بیشتر با شرح حال و روزمرگیهای شخصیت اصلی مواجه بودم که چندان برایم جذاب نبود. با این حال، سخنان «علیرضا» ـ دوست یونس ـ در بخشهای پایانی کتاب درباره خداوند، عمیق و تأملبرانگیز بود و خواننده را به تفکر دعوت میکرد. 🔹 در مجموع، این کتاب میتوانست بسیار کوتاهتر، مفیدتر و با روایت داستانی قویتری ارائه شود. 0 0 Mahya azs 1404/4/5 راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده 3.4 161 🔹 رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی، داستان زندگی دختری را شرح میدهد که در پنج سالگی بینایی خود را طی حادثهای از دست داده و بعد از آن با مادرش در تهران، به تنهایی زندگی میکنند. دنیای دختر در خانه نقلی مادری و خیالپردازیهای روزانهاش خلاصه میشود. روزهای خودش را با روندی همیشگی میگذارند و به همین روند راضی و قانع است تا این که با دنیای بیرون از خانه آشنا میشود. 🔹 در سیر کتاب قلم نویسنده حس آرامشی را به خواننده منتقل میکند و به جزییات توجه بسیاری شده است. 🔹 خوانش کتاب برای منی که کنجکاو بودم تا دنیا را از دید روشندلان ببینم، جذاب بود، اما آن انتظاری که از پایان رمانی که آرامش در طی آن ساکن بود را داشتم، واقع نشد. پایان رمان تراژدی غمانگیزی بود. 0 3