یادداشت‌های ایلیا هادیان (3)

          آقای صدقی خدا بگم چیکارت نکنه😂
فعل و انفعالاتی که این مجموعه کتاب در ذهنم ایجاد کرد متاسفانه قابل پخش نیست 😂😂
حتما توصیه میکنم تا شما هم این مجموعه رو بخونید و با محسن بزرگ شید و زندگی کنید و بخندید و بخندید شاید حتی مثل من یه جایی دیگه از سن خودتونم بزرگ تر شید و محسن براتون درس عبرت بشه شایدم یه چیزایی ازش یاد بگیرین😁
تازه اگر مثل من اهل استان خراسان شمالی باشید و با لهجه این استان آشنایی داشته باشید و گفتوگو های توی متن رو با همون لهجه بخونید خیلی بیشترم میخندید
        

          از اولین کتاب هایی بودن که خوندم 
شاید واقعا با خوندن همین کتاب ها بود که عاشق کتاب خوندن شدم هر چند بعد از مدتی حالت تکراری و بچگانه بودن گرفتن 
جلد های اول داستان های جذاب تری داشتن و هر جلد در کنار داستان اصلیش یک داستان دنباله دار داشت که در کتاب بعدی ادامه پیدا میکرد همین بود که شوق خوندن کتاب بعدی رو در آدم ایجاد میکرد
در کل برای سنین ۱۱ یا ۱۲ ۱۳ سال نوشته شده ان اما الان دیگه به کسی توصیه نمیکنم که این کتاب ها رو بخونه چون داستان های تخیلی هستن که چیزی برای اضافه کردن به آدم ندارن 
هر چند بعد از نوشتن این خط آخر احساس میکنم میکنم در حقشون کم لطفی کردم😂
        

          مدت ها دنبال یک کتاب زیبا درباره حضرت عباس (ع) میگشتم.
اولش اصلا انتظار همچین کتابی از آقای امیریان نداشتم چون بیشتر کتاب های طنز از ایشون خونده بودم ولی وقتی که شروع به خوندن این کتاب کردم فهمیدم همون چیزیه که دنبالش بودم 
کتابی که  یک سیر زیبا از تولد تا شهادت حضرت رو دنبال میکنه و زیباتر از اون ارادت بی حد و اندازه ایشون رو نسبت به برادرشون امام حسین و البته بقیه اهل بیت  (ع) به تصویر میکشه 
و البته مطمئن باشین ۱۰ یا ۲۰ صفحه آخر رو نمیتونین درست بخونین چون چشماتون از اشک پر شده...