یادداشتهای مطهری نیا (5) مطهری نیا 1402/8/27 حماسه تپه برهانی حمیدرضا طالقانی اصفهانی 4.0 3 موضوع کتاب موضوع بسیار مهم و جالبی است که می تواند باعث شگفتی هر خوانندهای شود اما متاسفانه میتوان گفت که نویسنده کتاب را به بدترین سبک ممکن نوشته تا حتی خواننده های پروپاقرص کتاب های دفاعمقدس نیز با شروع کتاب از ادامه دادنش زده شوند 0 0 مطهری نیا 1401/11/28 کارخانه اسلحه سازی داوود داله محمدرضا شرفی خبوشان 4.2 32 هر کودک و نوجوانی نیاز به بازی دارد.همیشه یکی از شیرین ترین بازی ها بازی با تیرکمان است که محبوب بسیاری از بچه هااست. اگر تیرو کمانت با داله ساخته شده باشد که دیگر حالی که می کنی وصف ناشدنی است زیرا از دسترنج خودت به نتیجه رسیده ای.حال شاید سوال شود که داله چیست؟ به چوب هایی که شکلی مانند حرف وی انگلیسی دارند داله می گویند.چیزی که برای داوود قصه ی ما پیدا کردنش تخصص بود و دلیل غرور.پیدا کردن هر داله کار سختی است و انجام دادن هر کارسختی حتما یک قصه ای پشتش دارد برای همین پشت هر کدام از داله ها قصه های جالبی پنهان است. اما یک مشکلی این وسط وجود داشت. برای درست شدن یک تیرو کمان با داله به کش یا دستکش نیاز بود چیزی که به دلیل فقر دوران جنگ داوود نداشت اما مهری خانم مادر امید دوست داوود به دلیل شغل پدر امید دستکش زیاد داشت.پدر امید گواهینامه ی پایه یک داشت و با کامیون به جاهای مختلف سفر می کرد برای همین سوغاتی های زیادی برای خانوادهاش می آورد اما پدر داوود بنا بود و برای کار با دوغاب به دستکش احتیاج داشت و بدون دستکش دستش آسیب جدی میدید پس نمی توانست روی دستکش پدرش حساب کند اما زمانیکه پدرش به جبهه میرود می تواند روی این موضوع حساب بازکند. ولی حفظ رابطه با امید دلیل دیگری نیز داشت:لیلا خواهر امید! داوود به لیلا دل باخته بود اما نمی توانست این را علناً به زبان بیاورد پس مجبور بود خود خوری کند. ولی هنوز هم داله ها برای داوود بسیار اهمیت دارد اما آیا ممکن است اتفاقی بیفتد که داوود قید داله ها را بزند؟ آقای محمدرضاشرفی خبوشان قصد داشت به ما دنیای داوود در زمان جنگ و حمله به هواپیمای مسافربری را نشان دهد نوجوانی که در آن واحد قرار است بار دو غم بزرگ را به دوش بکشد.کتاب نثر روانی دارد و جذابیت خوبی دارد اما از زمان تعریف کردن قصه ی پشت داله کتاب وارد یک روند یکنواخت و نسبتاخسته کننده می شود که تا حدی از جذابیت کتاب می کاهد اما نقطه ی پایان کتاب بسیار خوب و متناسب تعریف شد که کتاب را بهترین نحو به پایان می رساند که یکی از بزرگترین نقاط قوت کتاب است که نقاط ضعف را پنهان می کند.در این زمانه که موبایل حرف اول را میزند برای کمی تنوع کتاب کارخانهیاسلحهسازی داوودداله یک پیشنهاد خوب است. 0 14 مطهری نیا 1401/10/22 سی و هفت سال حمید داودآبادی 4.1 5 ای کاش کارشکنان پاسخگوی مادرش باشند... 0 8 مطهری نیا 1401/10/20 با تیغ مهربانی ات آخرش می کشی مرا!: خدا خیلی مهربونه، خیلی محسن عباسی ولدی 4.7 9 آن جایی که تو فکر می دیگر به بن بست رسیدی و دیگر راه بازگشتی نداری همان وقت است که خدا با مهربانی اش تورا باز به سمت خودش بر می گرداند: باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ توضیح توبه به بهترین سبک! 1 21 مطهری نیا 1401/10/20 رمق مجید اسطیری 3.4 7 نوجوانی به نام رئوف درگیر دوگانه های زندگ ی اش است که این اتفاق درتلاقی با یه یک اتفاق بزرگتر دیگری است؛ بازی با اسرائیل! او باید تصمیم بگیرد طرف بابک و آرامشش را بگیر د یا طرف هادی و جنب جوشش را. کسی که تا مدتها در هیئت ها سخنرانی های امام خمینی را استنساخ می کرد حاال با بابک داشت به ترانه های آن ور آبی گوش می داد. اما باالخره باید به موقعیت خودش برود و به آن هدفی که می خواهد برسد چه با آرامش چه با جنب و جوش شاید حتی مجبور شود با سبحانی که رابطه ی خوبی ندارد هم همکاری کند. می تواند با همان چک اول همه چیز را لو بدهدیا... تصمیم با خود اوست! آقای مجید اسطیری می خواست با این کتاب گوشه ای از احوالات آن زمان مردم را بیان کنند و ناراحتی مردم از ارتباط شاه با اسرائیل. یکی از نقاط ضعف این کتاب پرتی و مربوط نبودن فصول به یکدیگر است که ذهن خواننده را گمراه می کند و اگر این اتفاق نمی افتاد شاید متن جذاب تر به نظر می رسید؛حتی اگر پیشگویی را وارد داستان نمی کرد داستان ر ا هیجان انگیز تر می کرد. یکی از نقاط قوت قوت کتاب این بود که در متن حرف اضافه نمی زد یا به اصطلاح آب به متن نمی بست و این از کسل کننده بودن متن می کاست 0 7