یادداشت‌های زهرا بی باک (3)

          من مجموعه دو جلدی این کتاب رو خوندم، شخصیت اصلی این کتاب یک خلبان روسی هست که مصداق واقعی و بارز ناامید نشدن و تلاش مداوم هست، هر دفعه که شکستی براش اتفاق میفته خیلی قشنگ درگیری ها و چالش ها و تلاش هارو به تصویر کشیده، توصیفات کتاب اینقدر دقیق و قشنگه که من بعضا فکر می کردم دارم فیلم می بینم، البته هنر نویسنده اینه که دچار زیاده گویی نشده و هیچ جای کتاب به آدم حس خستگی دست نمیده .  
        

          همون طوری که از اسم کتاب مشخصه، موضوع کتاب ربطی به اربعین داره و جالبه با این شخصیت اصلی داستان ایرانیه، ولی به علت زندگی کردن طولانی مدت در عراق، فرهنگ عراقی هارو یاد گرفته و خیلی قشنگ در طول داستان دیدگاه و منش عراقی هارو نسبت به اربعین نشون میده، علاوه بر اون موضوعات دیگه ای هم زمان در داستان در جریانه که خیلی بیشتر بقیه فرهنگ های مردم عراق رو توضیح میده و به جذابیت داستان اضافه میکنه
        

          این کتاب اینقدر کتاب قشنگی بود که منو انداخت رو دور کتاب خوندن، تا صفحه ۷۰ - ۸۰ متوجه نمیشی موضوع اصلی چیه و همین خیلی جذابه، نثر روان کتاب باعث میشه که از دستت نیفته تا تموم بشه، بعد از این که کتاب تموم میشه سرشار از یه لذت عجیب میشی اونم بخاطر دیدگاه متفاوتی هست که به موضوع اصلی داره یعنی با وجود این که نویسنده های خیلی زیادی به موضوع پرداختن ولی باز هم این کتاب تازگی خودشو داره