یادداشت سمیرا علیاصغری
1403/8/5
✍🏼 مهمترین نقطۀ قوت این کتاب به نظرم «راوی» بود. کسی که حقیقتاً بار روایت رو به دوش میکشید. نه مزهپرانی میکرد، نه لفاظّی. فقط هرچه میدید بیکموکاست، صادقانه، به دور از قضاوت و بدون فیلتر میگفت؛ نه خیلی مذهبی و عارفانه که روایتش برای غیرایرانیها و غیرشیعهها غریب و دور از فهم باشه، نه بیگانه از مذهب. مثل یکی از ما، یه آدم معمولی از وقتی تصمیم گرفت برگرده به جبهه و لحظۀ سخت خداحافظی با خانواده تعریف کرد تا شبِ اعزام و وضعیت ماندن در عملیات کربلای پنج، کنار کشتهها و مجروحین و بازگشت به خانه. خیلیها کتاب را متهم میکنند به اینکه دربارۀ «جنگ» است و نه «دفاع مقدس». ظاهراً همینطوره. اما به هرحال چیزهایی هست که راوی رو بعد از اون همه سختی و تلخی برمیگردونه به جبهه، یه چیزهایی که قطعاً به دل و ایمان آدم ربط داره نه فقط حسِ مسئولیتپذیری. وگرنه مثل راویهای غربی، مثلِ دکترِ کتابِ «در انتهای شب» از جنگ فرار میکرد و به هزار چیز دیگه پناه میبرد. 📌 اگر دوست دارید دربارۀ جنگ بخونید، شدیداً توصیه میشه. اولش شاید سختتون باشه توصیفها و جملات کوتاه راوی رو تحمل کنید، ولی بعد سختتون میشه کتابو ببندید. چهلونه از صد #کتابخانۀ_اتاق_کناری #راویِ_دوستداشتنی #چند_از_چند @anbarivaotaghekenari
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.