یادداشت محمدحسین راه نورد

        بالاخره بعد از دوماه کتاب تموم شد
شروع کردنش فکر کنم از هفته قبل پنج‌‌شنبه بود ولی فقط همون شونزدهم خوندم با دیروز بیست‌وسوم شهریور و امروز جمعه بیست‌وچهارم هم کتاب تموم شد.
از کتاب‌هایی هست که می‌شه تو یکی یا دو نشست هم خوندش ولی من سعی کردم بخش بخش بخونم و فکر کنم و بینش کتاب‌های دیگه بخونم برای همین بیشتر طول کشید.

اول از ترجمه ویدا بگم بعد داستان، ترجمه خیلی تمیز و خوب درومده، کار امین بهره‌مند درسته. سانسور خوب دور زده شده و کار واقعا قوی شده.

دوم برم سراغ خود داستان، من دوست ندارم خیلی از خلاصه بگم از مواردی که برام خاص بود می‌گم.

یکی اینکه شخصیت اصلی یه نویسنده بود، داستان به ما نشون داد این نویسنده از ایناست که تجربه‌گراست و از تجربیاتش می‌نویسه، من اینو خیلی دوست دارم خودم.

دوم نوع دیالوگ‌ها بود، قشنگ بودن بنظرم و خوب تفاوت شخصیت‌هارو تو داستان متوجه می‌شدم، یعنی اگر گم هم می‌کردم گاهی می‌فهمیدم کی داره این دیالوگ رو می‌گه!

سوم داستان کلی توییست‌ داشت خیلی‌خیلی زیاد و هی ورق برمی‌گشت، انقدر این ورق رو نویسنده برگردوند اینطوری بودم که بسه دیگه، ورق پاره شد... برای همین برای پایانش هیجان نداشتم و می‌خواستم تمومش کنم.

چهارم مکان بود، شهر لندن و مکان‌های دیگه اونم قشنگ بود و توصیفات خوبی داشت.

درکل کار خوبی بود ولی سر همون پایانش نمی‌تونم بیشتر از چهار بهش نمره بدم و حدودی رو همون چهار هستم درباره‌ش.
ترجمه خیلی‌خوبی داره. کتاب رو حتما بخونید و مطمئن باشید از کتاب لذت می‌برید. حداقل کسی بدون لذت از همخوانی ما خارج نشد، حتی خودم!
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.