یادداشت یوتاب
1404/3/2
در جستجوی آلاسکا خلاصه: خلاصه معنایی نداره بخونید فقط.. نظر شخصی: خدای من جان گرین قصدش فقط این که گریه ی منو در بیاره. بهم با دومین کتابی که ازش خوندم ثابت شد.. خیلی غم انگیز بود خیلی با شکوه بود بحران معنویت رو در قالب یه رمان نوجوان در آورده بود احساسات خیلی ملموس بودن واقعا دوست داشتم و خدایا این کتاب تو قلبم میمونه تا ابد :)) جان گرین دقیقاً برای نوجوانان می نویسه دغدغه اش دقیقاً نوجوانه آرزو ها و متزلزل بودن زندگی هر دقیقه زندگیت تغییر می کنه تو تصمیمات اشتباه میگیری و... شخصیت آلاسکا نمی دونم چی بگم از غم و درد شوق به زندگی ساخته شده بود و خب دقیقاً نویسنده خاموش میکنه سیاه میکنه همه چیز رو کسی که همیشه میخنده میتونه تو رو وادار به بدترین کارها کنه چقدر از درون داغونه من معمولا اگه از یک کتابی خیلی خوشم بیاد همون لحظه براش یادداشت نمی نویسم چون فقط از خوبی های کتاب میگم ولی مهمه نه! من عاشق این کتابم!! «- تو چرا اینقدر تند تند سیگار میکشی؟ - شما از سیگار کشیدن لذت میبرین . من سیگار میکشم بمیرم.» «همه ی عمرت رو توی مسیر پر پیچ و خم یه لابیرنت گیر افتادی و به این فکر می کنی که چطور یه روز ازش فرار می کنی و اینکه چقدر اون روز قشنگ خواهد بود و با خودت فکر می کنی که فکر آینده باعث میشه که بتونی ادامه بدی ولی هیچ وقت اون کار ها رو نمی کنی. فقط از خیال پردازی هات درمورد آینده استفاده می کنی که از حال فرار کنی» «گفتم: آقا خواهش می کنم. میشه لطفا صبر کنید آلاسکا بیاد؟ نگاه خیره ی همه را روی خودم و عقاب حس می کردم و سعی می کردم چیزی را که حالا خوب میدانستم بپذیرم. ولی باورم نمی شد.» «نمی دانستم باید چه بگویم. توی مثلث عشقی گیر کرده بودم که یک ضلعش مرده بود.»
(0/1000)
emma
1404/3/3
1