یادداشت محدثه ز
1404/4/11
☆ سه ستارهی نقرهای ☆ ▪︎ داستان از چه قراره؟ ۱۶ سال پیش ریچل پرایس و دختر دوسالهش دوبار در یکروز ناپدید میشن! بار اول هر دوشون و بار دوم فقط ریچل... توی این ۱۶ سال هیچکس نمیدونه چه اتفاقی افتاده و این معما به جایی نمیرسه اما فراموش هم نمیشه تا این که یه مستندساز تصمیم میگیره از خانوادهی پرایس داستان زندگیشون رو بخره و به بررسی پرونده ریچلِ گمشده بپردازه، اما ریچل بعد از ۱۶ سال پیدا میشه و همه چیز پیچیدهتر و وحشتناکتر میشه!!! ▪︎ نظر من چی بود؟ خب این اولین کتابیه که من از هالی جکسون میخونم، برای همین نمیدونم دقیقا باید چه توقعی از این بانو، داستان و قلمش داشته باشم. داستان بیشتر دربارهی "آنابل" دختر ریچل پرایسه، دختری که ۱۶ سال پیش تنها رها شده و یه جورایی ترس رها شدن داره، استرس و اضطراب انگار توی این دختر رخنه کرده و همهی اینها به قشنگی تصویر شده بود. یه طنز ریز و کیوت هم داستان داشت که بیشتر در لحظات آنابل دیده میشد که واقعا نمک کار بود و داستان رو دلچسبترش میکرد. من با شخصیتهای کتاب خیلی ارتباط برقرار کردم و به نظرم پرداخت خوبی داشت. ▪︎ و اما روند داستان! کتابی که من خوندم ترجمه از نشر نون ئه و ۴۳۰ صفحه داشت. حدود ۳۰۰ صفحهی اول شبیه یه دریای آرومه که نشستی لب ساحل از داستان و روندش لذت میبری و گاهی یه موجی هم میزنه و هیجانی با خودش میاره. اما از صفحهی ۳۰۰ به بعد؟ خب دریا قراره حسابی طوفانی بشه! پر از تعقیب و گریز، برملا شدن معماها و رازهای دارک خانوادگی، دسیسهها و اتفاقات مختلف و توئیستهای جذاب بود. ▪︎ در نهایت که تجربهی قشنگی بود خوندنش ولی دُز جناییش به نظرم کم بود!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.