یادداشت سَمی
1404/4/8
نمایشنامههای اشمیت یکم برام تکراری شده بود ولی از خوندن این واقعا کیف کردم. ظاهرا کتاب معروفی هم نیست و من خیلی توی کتابفروشیها ندیدم... در مورد دو تا پیرمرد هست که در بیمارستان بستری هستند و همون شبی که پزشکشون بهشون میگه که مدت زمان طولانی زنده نیستند، راهی خیابون میشن... حس مبهم روزهای آخر زندگی و گره خوردن با افرادی که در تلاش برای کشف زندگی جدید یا پدید آوردن و ذوق زندگی هستند به خوبی و هنرمندانه آمیخته شده بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.