یادداشت mohi

mohi

mohi

7 روز پیش

        پدرو پارامو نه به قواعد رمان‌نویسی پای‌بنده، نه به انتظار خواننده. این کتاب، با نگاهی خونسرد، تمام دیوارهای بین زندگی و مرگ، منطق و توهم، راوی و روایت رو خرد می‌کنه. خوان رولفو با بی‌رحمی شاعرانه‌ای، ما رو وارد دنیایی می‌کنه که از نفس افتاده، اما هنوز نفس می‌کشه نه زندگی، نه مردگی؛ نوعی برزخ روایت‌شده.
اینجا شخصیت‌ها صدا دارن ولی جسم ندارن، خاطره هست اما زمان نه. «کوماتلا» فقط یک روستا نیست؛ استعاره‌ایه از حافظه‌ی جمعی پوسیده، از جهانی که پدرسالاری، مذهب، و قدرت، روحش رو بلعیدن.
پدرو پارامو خودِ سیستم پوسیده‌ست
 کسی که فراموش شده، اما هنوز داره همه رو کنترل می‌کنه. رولفو هیچ‌چیزو قضاوت نمی‌کنه، فقط پرده رو کنار می‌زنه تا بوی تعفن تاریخ بالا بزنه. این رمان یک جهانِ دفن‌شده‌ست که فقط با ادبیات می‌شه نبش‌قبرش کرد.
پدرو پارامو رمانیه که نمی‌خواد لذت‌بخشه 
می‌خواد درونتو تکون بده، و بعد توی همون لرزش، حقیقت رو نشونت بده. و این کارو می‌کنه، بی‌داد، بی‌رحم، بی‌صدا!
      
37

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.