یادداشت کتابخورم
1403/2/31
⭕همهچیز از یک مشکل کُلیَوی پدربزرگ شروع میشه ، پدربزرگی که همه چیز دو نوهاش نادر و بورخِس هست طبیعتا کار به بیمارستان میکشه و پیشنهاد دکتر برای پیوند زدن کلیهای مصنوعی به پدربزرگ که علیرغم خواست پدر بزرگ ، با اجبار نوهها این عمل انجام میشه و این سرآغاز ماجرای کتابِ تکثیر تاسفانگیز پدربزرگ هست ⭕بخشی از کتاب: ما را غالباً وحشتِ از مرگ اغفال میکند نه لذتِ از زندگی. پدربزرگ میگفت: آدمهای بسیاری را شناختهام که یک عُمر، از وحشتِ گدایی، گدایانه زندگی کردهاند؛ از ترس آنکه مبادا روزی به گدایی بیفتند، پیوسته تکدّی کردهاند، و بیش از این: دزدی، باجخواهی و لجنخواری. آدمهایی که در میانِ خیلِ پیادگان، سواره میروند، لذتِ سواره بودن پ، محرِّکِ ایشان نیست، بلکه خوفِ از پیادهبودن و با پیادگان همقدمشدن، به سوارهرفتن وادارشان میکند. هر سقوطی، محصولِ وحشتِ از سقوط است... Merged review: ⭕همهچیز از یک مشکل کُلیَوی پدربزرگ شروع میشه ، پدربزرگی که همه چیز دو نوهاش نادر و بورخِس هست طبیعتا کار به بیمارستان میکشه و پیشنهاد دکتر برای پیوند زدن کلیهای مصنوعی به پدربزرگ که علیرغم خواست پدر بزرگ ، با اجبار نوهها این عمل انجام میشه و این سرآغاز ماجرای کتابِ تکثیر تاسفانگیز پدربزرگ هست ⭕بخشی از کتاب: ما را غالباً وحشتِ از مرگ اغفال میکند نه لذتِ از زندگی. پدربزرگ میگفت: آدمهای بسیاری را شناختهام که یک عُمر، از وحشتِ گدایی، گدایانه زندگی کردهاند؛ از ترس آنکه مبادا روزی به گدایی بیفتند، پیوسته تکدّی کردهاند، و بیش از این: دزدی، باجخواهی و لجنخواری. آدمهایی که در میانِ خیلِ پیادگان، سواره میروند، لذتِ سواره بودن پ، محرِّکِ ایشان نیست، بلکه خوفِ از پیادهبودن و با پیادگان همقدمشدن، به سوارهرفتن وادارشان میکند. هر سقوطی، محصولِ وحشتِ از سقوط است...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.