یادداشت اف.میم
1404/2/1
کتاب سوم. بخش اول نه تنها قلمم و کلماتی که میدانم که اندیشه و خیالم عاجز است از توصیف این شاهکار ادبیات کلاسیک. نویسنده در قریب هفتصد صفحه داستان گیرا، پرکشش، با یک پیرنگ تمیز، پر از توصیفات دقیق، صحنهپردازیهای درخشان و شخصیتپردازیهای فوقالعاده دقیق و آمیخته با جزئیات وصفنشدنی تمام ابعاد وجود انسان را با خود همراه میکند و به یک آیندهی محتمل پادآرمانشهری میبرد. کتاب سوم. بخش دوم قلعه مالِویل آمیزهای است از مفاهیم سیاست، قدرت، ناکارآمدی،خطرناکی و پیشبینیناپذیریِ علم مدرن، شهوت، غضب، عشق، ایمان، خانواده، روح تعاون و اتحاد، تجارتپیشگی و تلاشی ستودنی برای بقا پس از انفجار مهیبی که از بشریت چیزی باقی نگذاشته و قهرمان کتاب - امانوئل کنت - در حوالی قرن بیستم فرانسه به دنبال احیای آنهاست. جامعهی کوچک پس از " روز واقعه" ابدا کمونیستی نیست اما در همه چیز اشتراکی است حتی در کامجویی از چند زن باقیمانده. مومن نیست اما برای زنده نگهداشتنِ روح امید هر شب کتابِ مقدس یهود را میخواند و هر صبح آیین عشای ربانی مسیح را برگزار میکند. صلحجو و مهربان است اما غارتگران را به طرز رقتبار و خشنی از دم تیغ میگذارنند. داعیه و سلوک دموکراسی دارد اما هماره به برکت وجود یک قدرت مرکزی همیشه خیرخواه اداره میشود. با " تملیک " مخالف است اما به مالکیت خصوصی پایبند ست و معاملههایی با محوریت انتفاع شخصی میکند.. پاکدامنی و عصمت و عشق افلاطونی را میستایدو در عین حال خود را از هیچ لذت جسمانی محروم نمیکند. سراسر شور زندگی و امید به آینده دارد و لحظهای از بیم آینده و مرگی که پشت در است، تهی نمیشود. این مسلک سراسر تضاد و تناقض و چه بسا - با در نظر نگرفتن فساد جنسیِ تطهیر شدهاش - شکوهمندی ست که امانوئل برای جامعهی انسانی پس از " روز واقعه" ترسیم کرده و خود سخت به آن پایبندد، بیبندوباری در اوج تعهد به حفظ نظام انسانی! بیشک این کتاب جزء ده کتاب برتری ست که از ادبیات کلاسیک جهان خواندهام و احتمالا خواهم خواند. به قول سروش صحت غبطه میخورم به کسانی که هنوز قلعه مالویل را نخواندهاند چون میتوانند از آن لذت ببرند. پینوشت: کتاب فاقد جزئیات و توصیفاتی ست که برای سنین نوجوان (و حتی بیشتر) ابدا پیشنهاد و توصیهاش نمیکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.