یادداشت نفیسه سادات موسوی
1401/4/1
2.4
5
اگه عنوان فرعی روی جلد کتاب باعث انتخابش برای مطالعهتون شده، باید بگم تو انتخابتون تجدید نظر کنید. کتاب، برخلاف عنوان فرعیش، روایتی از تشییع پیکر حاجقاسم نیست؛ در بهترین حالت روایتی از حال و هوای نویسنده و دوستانش در روزهای تشییع پیکر حاج قاسم تو ایرانه. یعنی بیشتر از اونکه توصیف فضای شهرها و حس و حال مردم و حال و هوای مملکت باشه، داره به بلند فکر کردن نویسنده درباره یهسری سوال بیجواب و باجواب یا توضیحات نویسنده درباره یهسری مسائلی که گذرا بهشون اشاره شده میپردازه. البته این شیوه روایت نه تنها باعث ضعف کار نشده، بلکه یهجورایی آدم رو با خودش همراه هم میکنه. اگه بخوام به ذهنیتتون درباره این کتاب و مدل روایتش کمک کنم باید بگم شاید شبیهترین فضا رو به کتاب نیمدانگ پیونگ یانگ امیرخانی داشته باشه. نویسنده در قالب نوشتن روایتی از مشاهداتش در بازه زمانی و مکانی خاص، شروع به بیان بیانیهها و تحلیلها و نظرات و نگاههاش درباره مسائل مختلف و غالبا حول محور اصلی ماجرا میکنه. حتی اسامی مستعاری که برای شخصیتها بهکار برده میشه هم آدم رو یاد همون کتاب امیرخانی میندازه. اونجا دهنبرعکس داشتیم و اینجا دلربا و اینها. قلم نویسنده قوت و یکدستی خوبی داشت و مخاطب رو هم میتونست همراه کنه با خودش ولی به شخصه از وارد شدن جزئیات زیاد زندگی شخصی و دانشجویی نویسنده در سالهای دور و نزدیک به کتاب حس خوبی نداشتم. چه اینکه من اومده بودم روایتی از تشییع پیکر سردار بخونم ولی این خاطرات و فلشبکها ریتم کار رو عوض میکرد و یهو میدیدم کلی از اصل ماجرا دور شدیم بدون اینکه قرار باشه ازون نقطه به نکته جدیدی درباره موضوع اصلی کتاب برسیم. . پاورقیهای کتاب رو هم دوست داشتم.برخلاف بیشتر کتابها، این پاورقیها ساده، صمیمی، حتی گاهی طنز و کنایی و در کل مفید و کاربردی بودن.
4
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.